۳۴۰۳.تهذيب الأحكامـ به نقل از حسن بن على بن ابى مُغَيره ، از يكى از راويان شيعى ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم : من مردى هستم كه بيمارى هاى فراوانى دارم و دارويى نيست كه به كار ، نبرده باشم .
امام عليه السلام به من فرمود : «چرا از تربت قبر حسين عليه السلام غافلى ؟ در آن ، شفاى هر دردى و امان از هر ترسى است . پس چون آن را بر گرفتى ، بگو : خدايا ! من ، از تو به حقّ اين تربت ، و به حقّ فرشته اى كه از آن بر گرفته ، و به حقّ پيامبرى كه آن را در مُشتْ فشرده ، و به حقّ وصى اى كه در آن جاى گرفته ، مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و شفاى هر درد و امان از هر ترسى را در آن ، قرار دهى » .
سپس فرمود : «فرشته اى كه آن را بر گرفت ، جبرئيل عليه السلام بود كه آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد و گفت : اين ، تربت پسرت است كه امّتت پس از تو ، او را مى كُشند . و پيامبرى كه آن را ، در مُشتْ فشرد ، محمّد صلى الله عليه و آله بود ، و وصى اى كه در آن جاى گرفت ، حسين عليه السلام ، سَرور جوانان شهيد است» .
گفتم : شفا از هر درد را فهميدم . امان از هر ترس چيست ؟
فرمود : «هنگامى كه از سلطانى يا هر چيز [و هر كسِ] ديگرى ترسيدى ، از خانه ات بيرون نرو ، جز آن كه از تربت قبر حسين عليه السلام به همراه داشته باشى ، و چون آن را بر گرفتى ، بگو : خدايا ! اين ، تربت قبر حسين ، ولىّ تو و فرزند ولىّ توست . آن را براى حفظ خود از آنچه بيم دارم و ندارم ، برداشته ام كه گاه آنچه از آن نمى ترسيدى ، بر تو وارد مى شود » .
آن را همان گونه كه فرموده بود ، بر گرفتم و خداوند ، بدنم را سالم كرد و امان من از ترس هر آنچه مى ترسيدم و نمى ترسيدم ، بود ، همان گونه كه فرموده بود ، و به حمد خدا ، پس از آن ، ناخوشى اى نديدم .