391
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم

۳۳۶۶.الكافىـ به نقل از ابو هاشم جعفرى ۱ ـ: امام هادى عليه السلام در بيمارى اش به سوى من و محمّد بن حمزه فرستاد . محمّد بن حمزه ۲ ، زودتر از من رسيد و به من خبر داد كه امام عليه السلام پيوسته مى فرمايد : «كسى را به حائر حسين عليه السلام (كربلا) روانه كنيد . كسى را به حائر حسين عليه السلام روانه كنيد » .
به محمّد گفتم : چرا به او نگفتى كه من به حائر حسين مى روم ؟
سپس بر امام عليه السلام وارد شدم و گفتم : فدايت شوم ! من به حائر حسين عليه السلام مى روم .
فرمود : «در اين كار ، تأمّل كنيد» .
سپس به من فرمود : «محمّد ، شجاعت نيايَش زيد بن على را به ارث نبرده است و خوش ندارم كه اين را بشنود » .
من ، اين را براى على بن بلال گفتم . او گفت : امام هادى عليه السلام را با حائر ، چه كار كه خود ، همانند اوست ؟
من به محلّه عسكر رفتم و بر امام هادى عليه السلام وارد شدم . چون خواستم برخيزم ، امام عليه السلام به من فرمود : «بنشين» .
چون ديدم كه با من انس گرفته است ، سخن على بن بلال را برايش گفتم . امام عليه السلام به من فرمود : «چرا به او نگفتى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به گِرد كعبه مى چرخيد و حجر الأسود را مى بوسيد ، در حالى كه حرمت پيامبر و مؤمن ، از حرمت ، كعبه بزرگ تر است ، و خداى عزوجل به او فرمان داد كه در عرفه ، وقوف كند و آن ، جايگاهى است كه خداوند ، دوست دارد در آن ، ياد شود . پس من نيز دوست دارم كه خدا را براى من در جايى بخوانند كه خداوند ، دوست دارد در آن جا خوانده شود » .
اين سخن [ امام عليه السلام ] را من اين گونه [ شنيده و ] نقل مى كنم و به گونه ديگرى نيز نقل شده است كه من ، به ياد نمى آورم [ و آن ، اين گونه است كه فرمود ] : «اينها جايگاه هايى است كه خداوند ، دوست دارد در آنها عبادت شود . من نيز دوست دارم كه برايم در جاهايى دعا كنند كه خداوند ، دوست دارد عبادت شود . [ اى ابو هاشم ! ] چرا به او (على بن بلال) اين گونه نگفتى ؟» .
گفتم : فدايت شوم ! اگر اين پاسخ را بلد بودم ، كار را به شما نمى كشاندم

1.ابو هاشم جعفرى ، از نوادگان جعفر طيّار و مردى ثقه و عظيم الشأن و از خواصّ امام هادى عليه السلام است . شايد از آن رو كه ابو هاشم جعفرى به دليل معروف بودن ، از سوى خليفه وقت عبّاسى ، متوكّل ، تحت فشار و آزار واقع مى شد، امام عليه السلام دوست نداشت وى برود وبه همين دليل فرمود: «در اين كار ، تأمّل كنيد» .

2.محمّد بن حمزه ، از نوادگان زيد بن على و از شاگردان و خواصّ امام هادى عليه السلام است .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم
390

۳۳۶۶.الكافي عن أبي هاشم الجعفري ۱ :بَعَثَ إلَيَّ أبُو الحَسَنِ عليه السلام فِي مَرَضِهِ ، وإلى مُحَمَّدِ بنِ حَمزَةَ ۲ ، فَسَبَقَني إلَيهِ مُحَمَّدُ بنُ حَمزَةَ ، وأخبَرَني مُحَمَّدٌ : ما زالَ يَقولُ : اِبعَثوا إلَى الحَيرِ ، ابعَثوا إلَى الحَيرِ .
فَقُلتُ لِمُحَمَّدٍ : ألا قُلتَ لَهُ : أنَا أذهَبُ إلَى الحَيرِ ، ثُمَّ دَخَلتُ عَلَيهِ ، وقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، أنَا أذهَبُ إلَى الحَيرِ .
فَقالَ : اُنظُروا في ذلِكَ ، ثُمَّ قالَ لي : إنَّ مُحَمَّدا لَيسَ لَهُ سِرٌّ مِن زَيدِ بنِ عَلِيٍّ ، وأنَا أكرَهُ أن يَسمَعَ ذلِكَ .
فَذَكَرتُ ذلِكَ لِعَليِّ بنِ بِلالٍ ، فَقالَ : ما كانَ يَصنَعُ بِالحَيرِ وهُوَ الحَيرُ ؟ فَقَدِمتُ العَسكَرَ ، فَدَخَلتُ عَلَيهِ .
فَقالَ لي : اِجلِس حينَ أرَدتُ القِيامَ ، فَلَمّا رَأَيتُهُ أنِسَ بي ، ذَكَرتُ لَهُ قَولَ عَلِيِّ بنِ بِلالٍ ، فَقالَ لي : ألا قُلتَ لَهُ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَطوفُ بِالبَيتِ ، وَيُقَبِّلُ الحَجَرَ ، وحُرمَةُ النَّبيِّ وَالمُؤمِنِ أعظَمُ مِن حُرمَةِ البَيتِ ، وأمَرَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أن يَقِفَ بِعَرَفَةَ ، وإنَّما هِيَ مَواطِنُ يُحِبُّ اللّهُ أن يُذكَرَ فيها ، فَأَنَا اُحِبُّ أن يُدعَى اللّهُ لي حَيثُ يُحِبُّ اللّهُ أن يُدعى فيها ، وَذَكَرَ عَنهُ أنَّهُ قالَ : ولَم أحفَظ عَنهُ ، قالَ : إنَّما هذِهِ مَواضِعُ يُحِبُّ اللّهُ أن يُتَعَبَّدَ لَهُ فيها ، فَانَا اُحِبُّ أن يُدعى لي حَيثُ يُحِبُّ اللّهُ أن يُعبَدَ . هَلّا قُلتَ لَهُ كَذا وكَذا ؟
قالَ : قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، لَو كُنتُ اُحسِنُ مِثلَ هذا لَم أرُدَّ الأَمرَ عَلَيكَ ۳ . ۴

1.ابو هاشم الجعفري من احفاد جعفر الطيار ، وهو رجل ثقة عظيم الشأن ، ومن خواص الإمام الهادي عليه السلام . ولمعروفية أبي هاشم الجعفري كان يتعرض للضغط والاذى من قبل المتوكل العباسي ، ولعله لذلك لم يكن الإمام عليه السلام راغبا في ذهابه وقال له «انظروا في ذلك» .

2.محمّد بن حمزة من احفاد زيد بن علي ومن طلاب وخواص الإمام الهادي عليه السلام .

3.مصحّح الكافى ، در پانوشتى بر اين حديث ، نوشته است : غرض از اين كار ، شفا خواستن از خداوند در حرم امام شهيد ابو عبداللّه الحسين عليه السلام است . امام هادى عليه السلام ، با اين كه خود ، همانند امام حسين عليه السلام امام معصوم و واجب الإطاعه است ، وقتى بيمار مى شود ، از قبر امام حسين عليه السلام طلب شفا مى كند . بنابراين ، شيعيان و دوستان آن بزرگواران ، سزاوارتر به اين كار هستند . نتيجه روايت ، اين است كه : وقتى امام هادى عليه السلام مريض شد ، به دنبال ابو هاشم جعفرى (كه از نوادگان جعفر طيّار و شخصى عالى قدر ـ و مورد اعتماد امام عليه السلام بود) و نيز محمّد بن قاسم بن حمزه (كه از نوادگان زيد بن على بن الحسين عليه السلام بود) ـ كه هر دو از ياران نزديك امام عليه السلام بودند ـ فرستاد تا ايشان را براى درخواست شفا ، به حرم امام حسين عليه السلام بفرستد و در آن جا براى ايشان دعا كنند . محمّد ، زودتر از ابو هاشم به خدمت امام عليه السلام رسيد . وقتى وارد شد ، امام عليه السلام در حال شدّت بيمارى ، دستور داد كه كسى به «حرم» برود و خيلى بر اين مطلب ، تأكيد كرد ؛ ولى با صراحت نفرمود كه كدام حرم ؛ بلكه به اشاره فرمود : «به حرم بفرستيد» ؛ چون دوران متوكل بود و در زيارت حرم حسينى ، به شدّت ، تقيه مى شد . محمّد ، در برابر درخواست امام عليه السلام سكوت كرد و اقدامى براى رفتن نكرد ، يا از آن جهت كه منظور امام عليه السلام را نفهميده بود ، يا به خاطر ترس از متوكل و يا به اين خاطر كه عقيده راسخى به امام عليه السلام داشت و ايشان را بى نياز از درخواست شفا مى ديد . محمّد ، وقتى از محضر امام عليه السلام بيرون آمد ، ابو هاشم را ديد و ماجرا و گفته هاى امام عليه السلام را به او گفت . ابو هاشم به محمّد گفت : «چرا نگفتى كه من به (ابو هاشم) حرم مى روم؟» و سپس به خدمت امام عليه السلام رسيد و به امام عليه السلام گفت : من به حرم مى روم . امام عليه السلام به او فرمود : «در اين كار ، انديشه كنيد» . شايد راز فرمان دادن امام عليه السلام به انديشه و درنگ در رفتن به حرم ، شدّت تقيه باشد يا آن كسى كه بايد به حرم مى رفته ، كسى غير از ابو هاشم بوده است ؛ چون ابو هاشم ، از شخصيت هاى شناخته شده آن روزگار بود . امام عليه السلام آن گاه به ابو هاشم فرمود : محمّد بن حمزه ، گرفتارى اى از ناحيه زيد بن على بن الحسين عليه السلام ندارد ؛ بلكه مشكل ، از جانب خود اوست ؛ چون او فرمان امامش را براى رفتن به حرم ، بدون تأمّل ، اطاعت نكرد . اين جمله آخر امام عليه السلام به ابو هاشم ، بنا بر نسخه ديگر الكافى ، اين طور است كه : «او سرّى از زيد بن على ندارد ؛ چرا كه اگر سرّى داشت ، بلافاصله مى گفت : «من به حائر مى روم» و بدون درنگ ، قبول مى كرد . فرزند ، صاحب سرّ پدرش است . و صاحب سِر بودن ، در اين جا ، يا به معناى تبعيت بى قيد و شرط از امام است (همچون زيد شهيد) ، يا به معناى عقيده داشتن به زيارت حرم امام حسين عليه السلام و درخواست شفا در حرم (همچون زيد شهيد) و چون در اين گفته امام عليه السلام سرزنشى ضمنى درباره محمّد بن حمزه و رفتارش با امام عليه السلام بود ، امام فرمود : اين حرف هاى مرا نگه داريد و به گوش او نرسانيد و فرمود : «كراهت دارم ...» تا مبادا ابو هاشم ، آن را به گوش او برساند و تأثير بدى بر محمّد داشته باشد . ابو هاشم ، آن گاه ، درخواست امام عليه السلام ، را با على بن بِلال ـ كه از وكلا و معتمدان امام عليه السلام بود ـ در ميان گذاشت و با او درباره رفتن به حرم ، مشورت كرد . على بن بلال هم او را از اين كار ، نهى كرد ، به اين دليل كه امام عليه السلام نيازى به اين كار ندارد . و خود ايشان حرم و موجب پيدايش حرم است . ابو هاشم ، وقتى اين را از على شنيد ، به عسكر رفت و بار ديگر به خدمت امام عليه السلام رسيد و حرف على بن بلال را براى امام عليه السلام گفت . امام عليه السلام به وى فرمود : «نگفتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله ...» . خلاصه گفته امام عليه السلام اين است كه : آنچه على بن بلال گفته ، هر چند حق است ـ چون حرمت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بلكه مؤمن ، در پيشگاه خداوند ، برتر از مكان هاست ـ ، اما خداوند ، در زمين ، بُقعه ها و جايگاه هايى دارد كه دوست دارد در آن جاها ياد شود و از جمله آن جايگاه ها ، حرم حسينى است و من دوست دارم كه در آن جا برايم دعا شود و به همين خاطر ، دستور دادم كه به قصد درخواست شفا براى من از خداوند ، به حرم بروند .

4.الكافي: ج۴ ص۵۶۷ ح ۳ ،كامل الزيارات: ص۴۵۸ ح ۶۹۷ و ليس فيه ذيله من«وذكر عنه...» و بزيادة «و الحائر من تلك المواضع»في آخره، بحارالانوار: ج۱۰۱ ص۱۱۲ ح۳۲.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4666
صفحه از 467
پرینت  ارسال به