۳۳۶۱.كامل الزياراتـ به نقل از ابن ابى يَعفور ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم : اشتياقم به تو ، موجب شده كه زحمت و مشقّت [ راه ]را بر خود ، هموار كنم .
به من فرمود : «از خدايت ، شِكوه مكن . چرا به نزد كسى نرفتى كه حقّش بر تو ، بزرگ تر از حقّ من است ؟» .
اين سخن او : «چرا به نزد كسى نرفتى كه حقّش بر تو ، بزرگ تر از حقّ من است» ، از سخنش كه : «از خدا شِكوه مكن» ، بر من گران تر آمد . گفتم : چه كسى حقّش بر من ، بزرگ تر از حقّ توست ؟
فرمود : «حسين بن على عليه السلام . چرا نزد حسين عليه السلام نرفته اى و خدا را نزد او نخوانده اى و حاجت هايت را نزد او نبرده اى؟!» .
۳۳۶۲.كامل الزياراتـ به نقل از مفضّل بن عمر ـ: امام صادق عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، گويى فرشتگان را مى بينم كه نزد قبر حسين عليه السلام در كنار مؤمنان ، ازدحام كرده اند» .
گفتم : از بالا به آن مى نگرند ؟
فرمود : «نه ، نه ! چنين نيست . به خدا سوگند ، چنان به مؤمنان چسبيده اند كه دست بر صورت آنان مى كِشند» .
سپس فرمود : «خداوند ، صبح و شب ، خوراك بهشتى براى زائران حسين عليه السلام فرو مى فرستد و فرشتگان ، خدمت گزار آنان اند و [ هيچ ] بنده اى ، حاجتى از حاجت هاى دنيايى و آخرتى از خدا نمى خواهد ، جز اين كه آن را برآورده مى كند» .
گفتم : به خدا سوگند ، اين ، كرامت است !
به من فرمود : «اى مفضّل ! برايت بيشتر بگويم ؟» .
گفتم : آرى ، سَرور من!
فرمود : «گويى مى بينم كه تختى از نور ، نهاده شده و گنبدى از ياقوت سرخ مزّين به جواهر ، بر آن زده شده و حسين عليه السلام بر آن تخت ، نشسته و گرداگردش ، نود هزار گنبد سبز است .
و گويى مى بينم كه مؤمنان ، او را زيارت مى كنند و بر او سلام مى دهند و خداوند عزّ و جلّ به آنان مى فرمايد : دوستان من ! از من بخواهيد ، كه مدّتى مديد است كه آزار و خوارى و ستم ديده ايد و امروز ، روزى است كه هيچ حاجت دنيايى و آخرتى از من نمى خواهيد ، جز آن كه برايتان برآورده مى سازم و خورد و خوراكشان ، در بهشت است . به خدا سوگند ، اين كرامت ، جاويدان و بى كرانه است ».