۱۵ / ۲
زيارت امام عليه السلام از دور ، به روايت «كامل الزيارات»
۳۳۳۷.كامل الزياراتـ به نقل از بَرقى ، از پدرش كه حديث را به يكى از اهل بيت عليهم السلام مى رساند ـ: حَنان بن سَدير صَيرَفى ، بر امام صادق عليه السلام وارد شد و گروهى از يارانش نزدش بودند . امام عليه السلام فرمود : «اى حنان بن سدير ! ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام را در هر ماه ، زيارت مى كنى ؟» . گفت : نه .
فرمود : «در هر دو ماه ، يك بار ، چه ؟» . گفت : نه .
فرمود : «در هر سال ، يك بار ، چه طور ؟» . گفت : نه .
فرمود : «چه قدر بر سَرورتان جفا مى كنيد!» .
سدير گفت : اى فرزند پيامبر خدا ! كمىِ توشه و دورى راه [ نمى گذارد ] .
فرمود : «آيا شما را به زيارتى مقبول، راه نمايى كنم، حتّى اگر زيارت كننده، دور باشد؟» .
سدير گفت : چگونه او را زيارت كنم ، اى فرزند پيامبر خدا ؟
فرمود : «روز جمعه ، يا هر روزى كه خواستى ، غسل كن و پاك ترين جامه هايت را بپوش و به بالاترين جاى خانه ات يا بيابان برو و پس از آن كه سمت قبر برايت روشن شد ، رو به قبله كن ۱ كه خداوند ـ تبارك وتعالى ـ مى فرمايد : « به هر كجا رو كنيد ، روى خدا ، آن جاست » . سپس مى گويى :
سلام بر تو ، اى مولا و فرزند مولاى من و سَرور و فرزند سَرور من ! سلام بر تو ، اى مولاى من ، اى كُشته شده فرزند كشته شده ! شهيد فرزند شهيد ! سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد !
من ، زائر تو هستم ـ اى فرزند پيامبر خدا ـ با دل و زبان و اعضايم ، هر چند خودم ، نزد تو نيامده ام و گنبدت را نمى بينم .
بر تو سلام ، اى وارث آدم ، برگزيده خدا ، و وارث نوح ، پيامبر خدا ، و وارث ابراهيم ، خليل خدا ، و وارث موسى ، هم سخن خدا ، و وارث عيسى ، روح خدا ، و وارث محمّد ، حبيب خدا و پيامبر و فرستاده اش ، و وارث على ، امير مؤمنان ، وصىّ پيامبر خدا و جانشينش ، و وارث حسن بن على ، وصىّ امير مؤمنان ! خداوند ، قاتلانت را بكُشد و اكنون و هميشه ، عذابشان را تجديد كند .
من ـ اى سَرورم ـ ، به خداى جليل عزيز ، و به جدّت ، فرستاده خدا ، به پدرت امير مؤمنان ، برادرت حسن ، و به تو ـ اى مولاى من ـ تقرّب مى جويم . سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد ! من ، تو را ـ اى سَرورم ـ با دل و زبان و همه اعضايم ، زيارت مى كنم [ و از تو مى خواهم ] كه شفيع من در پذيرش اين زيارت باشى . من با بيزارى جستن از دشمنانت و لعنت خواستن بر ايشان ، به خدا و همه شما تقرّب مى جويم . بر تو ، درودها و خشنودى و رحمت خدا باد !
آن گاه ، اندكى به سمت چپ مى چرخى و رو به قبر على اكبر مى كنى كه نزد پاهاى پدرش است و مانند آن [ كه براى پدرش به جا آوردى ] بر او سلام مى دهى . سپس آنچه را از امور دين يا دنيايت كه دوست دارى ، در دعايت از خدا بخواه . پس از آن ، چهار ركعت نماز (دو نماز دو ركعتى) مى خوانى كه نماز زيارت ، هشت ، شش ، چهار و يا دو ركعت است و بهتر از همه ، نماز هشت ركعتى است . سپس به سوى قبر ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و رو به قبله ، مى گويى :
اى مولاى من و فرزند مولاى من ! اى سَرور من و فرزند سَرور من! با تو وداع مى كنم ، و اى سَرور من و فرزند سَرور من ، على اكبر ! با تو نيز وداع مى كنم .
اى سَروران من ! اى شهيدان ! با شما هم وداع مى كنم . بر شما سلام و رحمت و خشنودى و بركات خدا باد !» .