85
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم

مردم ناحيه كنده و ربيعه كرد و گفت: «با سواران، پيش از من برو». آن گاه مسلم بن عقيل عوسجه اسدى را سالار مردم مذحج و اسد كرد و گفت: «با پيادگان برو كه سالار آنهايى». ابو ثمامه صائدى را سالار مردم تميم و همدان كرد و عبّاس بن جعده جدلى را سالار شهريان برد كرد. آن گاه سوى قصر روان شد و چون ابن زياد از آمدن وى خبر يافت، به قصر پناه آورد و درها را ببست.

عبّاس جدلى گويد: وقتى با ابن عقيل بيرون شديم، چهار هزار كس بوديم؛ ولى هنوز به قصر نرسيده بوديم كه سيصد كس بوديم.

گويد: مسلم با مردم مراد، پيش آمد و قصر را محاصره كرد. آن گاه مردم همديگر را سوى ما خواندند و چيزى نگذشت كه مسجد از كسان پر شد و بازار نيز، و همچنان تا شب مى‏آمدند. كار بر عبيد اللّه‏ تنگ شد، حفظ در قصر مشكل بود؛ زيرا به جز سى نگهبان و بيست كس از سران قوم و خاندان و غلامانش با وى نبود.

سران قوم از در مجاور دار الروميين، سوى ابن زياد آمدن گرفتند. آنها كه در قصر بودند، از بالا جماعت را مى‏نگريستند و بيم داشتند با سنگ بزنندشان و ناسزا گويند و عبيد اللّه‏ و پدرش را دشنام گويند.

گويد: عبيد اللّه‏، كثير بن شهاب حارثى را پيش خواند و دستور داد با پيروان خود از قبيله مذحج برود و در كوفه بگردد و مردم را از ابن عقيل باز دارد و از جنگ بترساند و از عقوبت حكومت بيمناك كند. محمّد بن اشعث را نيز گفت كه با پيروان خويش از قبيله كنده و حضرموت برود و براى كسانى كه سوى وى آيند، پرچم امان برافرازد. به قعقاع بن شور ذهلى و شبث بن ربعى تميمى و حجار بن ابجر عجلى و شمر بن ذى الجوشن عامرى نيز چنين دستور داد و ديگر سران قوم را پيش خويش نگه‏داشت كه از آنها كمك گيرد كه شمار كسانى كه با وى بودند، اندك بود.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
84

وربيعة، وقال: سر أمامي في الخيل، ثمّ عقد لمسلم بن عوسجة الأسدي على ربع مذحج وأسد، وقال: انزل في الرجال فأنت عليهم، وعقد لأبي ثمامة الصائدي على ربع تميم وهمدان، وعقد لعبّاس بن جعدة الجدلي على ربع المدينة، ثمّ أقبل نحو القصر. فلمّا بلغ ابن زياد إقباله تحرّز في القصر، وغلق الأبواب.

قال أبو مخنف: وحدّثني يونس بن أبي إسحاق، عن عبّاس الجدلي، قال: خرجنا مع ابن عقيل أربعة آلاف، فما بلغنا القصر إلاّ ونحن ثلاثمئة.

قال: وأقبل مسلم يسير في الناس من مراد حتّى أحاط بالقصر، ثمّ إنّ الناس تداعوا إلينا واجتمعوا، فو اللّه‏، ما لبثنا إلاّ قليلاً حتّى امتلأ المسجد من الناس والسوق، وما زالوا يثوبون حتّى المساء، فضاق بعبيد اللّه‏ ذرعه، وكان كبر أمره أن يتمسّك بباب القصر، وليس معه إلاّ ثلاثون رجلاً من الشرط وعشرون رجلاً من أشراف الناس وأهل بيته ومواليه.

وأقبل أشراف الناس يأتون ابن زياد من قبل الباب الذي يلي دار الروميّين، وجعل مَن بالقصر مع ابن زياد يشرفون عليهم، فينظرون إليهم فيتّقون أن يرموهم بالحجارة، وأن يشتموهم وهم لا يفترون على عبيد اللّه‏ وعلى أبيه.

ودعا عبيد اللّه‏ كثير بن شهاب بن الحصين الحارثي فأمره أن يخرج فيمن أطاعه من مذحج، فيسير بالكوفة، ويخذّل الناس عن ابن عقيل ويخوّفهم الحرب، ويحذّرهم عقوبة السلطان، وأمر محمّد بن الأشعث أن يخرج فيمن أطاعه من كندة وحضرموت، فيرفع راية أمان لمن جاءه من الناس، وقال مثل ذلك للقعقاع بن شور الذهلي وشبث بن ربعي التميمي و حجّار بن أبجر العجلي وشمر بن ذي الجوشن العامري، وحبس سائر وجوه الناس عنده استيحاشاً إليهم؛ لقلّة عدد من معه من الناس.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    اول
تعداد بازدید : 11154
صفحه از 726
پرینت  ارسال به