635
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم

حبيب بن مُظاهر، در دلِ شب، به طور ناشناس، به راه افتاد تا به آن قوم رسيد. به يكديگر، سلام كردند. آنان دانستند كه حبيب، از قبيله بنى اسد است. پرسيدند: اى پسرعمو ! خواسته‏ات چيست؟

حبيب گفت: درخواستم از شما، بهتر از هر چيزى است كه ميهمان قومى براى آنان مى‏آورد. نزد شما آمده‏ام تا شما را به يارىِ فرزند دختر پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فرا بخوانم كه او ميان گروهى از مؤمنان است كه هر يك از آنان، بهتر از هزار تن است، و تا هنگامى كه يكى از آنان، چشمى دارد كه با آن مى‏بيند، او را وا نمى‏نهند و تسليمش نمى‏كنند.

و اين، عمر بن سعد است كه با ۲۲ هزار تن، او را محاصره كرده است. شما، قوم و قبيله من هستيد. اين، نصيحت من به شماست. امروز، مرا در يارى دادن به او، اطاعت كنيد، فردا در آخرت، به شرافت مى‏رسيد. سوگند ياد مى‏كنم كه هيچ مردى از شما به همراه حسين عليه‏السلام، شكيبا و بااخلاص، به حساب خدا كشته نمى‏شود، جز آن كه همراه محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، در بالاترين درجه بهشت و نزديك به خدا، خواهد بود.

مردى از بنى اسد به نام بِشْر بن عبد اللّه‏، از جا پريد و گفت: به خدا سوگند، من نخستين اجابتگرِ اين دعوتم !

آن گاه، چنين سرود:

همه مى‏دانند كه چون كار را به يكديگر، وا مى‏نهند

و سواران، پا پس مى‏كشند و يا رويارو مى‏شوند،

من، شجاعانه و قهرمانانه، مى‏جنگم

گويى كه شيرى قوى و دلاورم.

سپس، مردان قبيله با حبيب بن مُظاهر اسدى، همراه شدند.

يك نفر از قبيله، همان وقت در دلِ شب، به سوى عمر بن سعد، بيرون آمد و او را باخبر نمود. عمر نيز، يكى از يارانش به نام اَزرَق بن حَرب صَيداوى را فرا خواند و چهار هزار سوار، در اختيار او گذاشت و در دلِ شب، او را با همان خبرچين، به سوى قبيله بنى اسد فرستاد.

بنى اسد، در دلِ شب، به سوى لشكرگاه حسين عليه‏السلام مى‏آمدند كه سپاه عمر بن سعد، جلوى آنان را بر كناره فرات گرفتند و با هم، درگير شدند و سپس، به سختى با هم


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
634

قال: فخرج حبيب بن مظاهر في جوف الليل مُنكَراً حتّى صار إلى اُولئك القوم، فحيّاهم وحيّوه وعرفوا أنّه من بني أسد، فقالوا: ما حاجتك؟ يا ابن عمّ؟

فقال: حاجتي إليكم قد أتيتكم بخير ما أتى به وافد إلى قوم، أتيتكم أدعوكم إلى نصرة ابن بنت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، فإنّه في عصابة من المؤمنين، الرجل منهم خير من ألف رجل، لن يخذلوه ولن يسلموه، وفيهم عين نظرت، وهذا عمر بن سعد قد أحاط به في اثنين وعشرين ألف، وأنتم قومي وعشيرتي، وقد جئتكم بهذه النصيحة، فأطيعوني اليوم في نصرته تنالون غداً شرفاً في الآخرة، فإنّي اُقسم باللّه‏ أنّه لا يقتل منكم رجل مع ابن بنت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم صابراً محتسباً إلاّ كان رفيق محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم في أعلى عليّين.

قال: فوثب رجل من بني أسد يقال له بشر بن عبيد اللّه‏، فقال: واللّه‏، أنا أوّل من أجاب إلى هذه الدعوة، ثمّ أنشأ يقول:

۵ / ۸۹

قَد عَلِمَ القَومُ إذا تَواكَلوا

و أَحَجَمَ الفُرسانُ أو تَناصَلوا

إِنّي شُجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلُ

كأنني كأَنَّني لَيثٌ عَرينٌ باسلُ

قال: ثمّ تبادر رجال الحيّ مع حبيب بن مظاهر الأسدي.

قال: وخرج رجل من الحيّ في ذلك الوقت حتّى صار إلى عمر بن سعد في جوف الليل فخبّره بذلك.

فدعا رجلاً من أصحابه يقال له: الأزرق بن حرب الصيداوي، فضمّ إليه أربعة آلاف فارس، و وجّه به في جوف الليل إلى حيّ بني أسد مع الرجل الذي جاء بالخبر.

قال: فبينما القوم في جوف الليل قد أقبلوا يريدون معسكر الحسين، إذ استقبلهم جند عمر بن سعد على شاطئ الفرات.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    اول
تعداد بازدید : 8601
صفحه از 726
پرینت  ارسال به