483
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم

در اين جا، بخش مرتبط با قيام و شهادت امام حسين عليه‏السلام از اين كتاب (الفتوح: ج ۵ ص ۷ ـ ۱۳۴)، به صورت يك‏جا، عرضه مى‏گردد. ابتداى متن، واقعه مرگ معاويه است و اين كه يزيد، براى شكار، خارج از دمشق بود و سه روز پس از دفن معاويه وارد شهر شد. انتهاى متن نيز وقايع مربوط به حضور خاندان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در شام است. اينك متن كتاب:

[ابن اَعثَم] مى‏گويد:

يزيد با گروهى به سوى قبر معاويه رفت و در آن جا نشست و ساعتى با صداى بلند گريست و با گريه او، مردمانِ همراه او نيز گريستند. آن گاه از سرِ قبر برخاست، در حالى كه مى‏سرود:

پيك، نامه‏اى آورد كه با آن، دل به تپش مى‏افتد

و دل از بيم آن كاغذ، هراسناك شد.

به او گفتيم: واى بر تو! در نامه‏ات چيست؟

گفت: خليفه بيمارى‏اش شدّت گرفته و گران‏جان شده است.

زمين، ما را لرزاند يا نزديك بود كه بلرزاند

گويى پايه‏هاى زمين، استوارىِ خود را از دست داده بودند.

ما بر اسبانى نشاندار، حركت مى‏كرديم

گَرد و غبار ما را فرا گرفته بود و ستاره‏ها هنوز طلوع نكرده بودند.

اگر ما را به منزلگاهمان مى‏رساندند، برايمان مهم نبود كه

در بيابان بميرند يا پشتشان خميده شود

تا آن كه بهترينِ همه مردمان را دفن كرديم.

به راستى بهترينِ آنها در خاستگاه و جايگاه بود.

آن سرورِ شريف سپيدرو كه با او از ابرها باران طلب مى‏شد

و از نظر عقل، بر همه مردمان، چيره بود.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
482

المجال أنّ بعض روايات ابن أعثم لا نجدها في الكتب التاريخيّة إلاّ قليلاً، ولكنّها جاءت بين الحين والآخر في المصادر الاُخرى مثل كتب الحديث والسيرة بنفس الشكل، أو مع بعض الاختلافات وبشكل إجمالي.۱

وقد ذكرنا هنا القسم المتعلق بثورة الإمام الحسين عليه‏السلام واستشهاده من هذا الكتاب بصورة كاملة وفي موضع واحد.۲ ويبدأ من موت معاوية وإن يزيد كان قد خرج للصيد إلى خارج دمشق ورجع إلى دمشق بعد ثلاثة أيّام من دفن معاوية. وينتهي بالاحداث المتعلقة بمجيء اهل بيت النبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله إلى الشام. وهذا نص الكتاب:

قال [ابن أعثم]:

وسار يزيد ومعه جماعة إلى قبر معاوية، فجلس وانتحب ساعة وبكى، وبكى الناس معه، ثمّ قام عن القبر وأنشأ يقول:

جاءَ البريدُ بِقرطاسٍ يَحثُّ بِهِ

فَأَوجَسَ القَلبُ مِن قرطاسِهِ فزعا

قُلنا لَكَ الوَيلُ ماذا في كِتابِكِم

قالَ الخَليفةُ أَمسى مُدنفاً وجعا

۵ / ۷

مادَت بنا الأرضُ أو كادت‏تميدُ بنا

كأنّما العِزّ من أركانها انقَطعا

إنّا نسيرُ على جردٍ مسوّمة

يغشى العجاج بنا والنجمُ ما طَلعا

لسنا نُبالي إذا بلّغنَ أرحلنا

ما ماتَ منهنَّ بالبيداءِ أو ظَلعا

حَتَّى دَفَنّا لخيرِ الناسِ كُلُّهِم

و خيرهم منتمى جِدّاً ومضطجعا

أَغرُّ أبلجُ يُستسقى الغمام به

لو صارَعَ الناس عَن أَحلامِهِم صُرعا

1.. راجع : الفتوح ج ۵ ص ۱۹ الرؤيا الصادقة للإمام الحسين عليه‏السلام في ليلة الخروج من المدينة، حيث يذكّرالنبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بشهادته، وكذلك قوله المعروف: «لم أخرج أشرا ولا بطرا...» في الفتوح ج ۵ ص ۲۱ ومقارنته مع رواية ابن شهر آشوب في المناقب (ج ۴ ص ۸۹).

2.. الفتوح : ج ۵ ص ۶ ـ ۱۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    اول
تعداد بازدید : 7893
صفحه از 726
پرینت  ارسال به