همراهش بود، به او گفت: اى قرّه! آيا امروز اسب خود را آب دادهاى؟ قره گفت: نه. گفت: نمىخواهى آن را آب دهى؟ قره گويد: به خدا من گمان كردم مىخواهد از جنگ كنارهگيرى كند و خوش ندارد كه من او را در آن حال ببينم. به او گفتم: من اسبم را آب ندادهام و اكنون مىروم تا آن را آب دهم، و از آن جايى كه ايستاده بود، كناره گرفت، و به خدا اگر بدان چه مىخواست انجام دهد، مرا نيز آگاه كرده بود، من نيز با او به نزد حسين عليهالسلام مىرفتم. پس اندكاندك به نزد حسين عليهالسلام آمد. مهاجر بن اوس [كه در لشكر عمر سعد بود] به او گفت: اى حر! چه مىخواهى بكنى؟ آيا مىخواهى حمله كنى؟ پاسخش نگفت و لرزه اندامش را گرفت. مهاجر گفت: به خدا كار تو ما را به شك انداخته! به خدا من در هيچ جنگى، تو را هرگز به اين حال نديده بودم [كه اين سان از جنگ بلرزى]و اگر به من مىگفتند كه دليرترين مردم كوفه كيست؟ من از تو نمىگذشتم [و تو را نام مىبردم]. پس اين چه حالى است كه در تو مشاهده مىكنم؟
حر گفت: به خدا سوگند، خود را ميان بهشت و جهنّم مىبينم، و سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمىكنم اگر چه پارهپاره شوم و مرا بسوزانند. [اين را بگفت] و به اسب خود زد و به حسين عليهالسلام پيوست، و عرض كرد: فدايت شوم اى پسر رسول خدا! من همان كس هستم كه تو را از بازگشت [به وطن خود] جلوگيرى كردم و همراهت بيامدم تا به ناچار، تو را در اين زمين فرود آوردم، و من گمان نمىكردم پيشنهاد تو را نپذيرند، و به اين سرنوشت دچارت كنند. به خدا اگر مىدانستم كار به اين جا مىكشد، هرگز به چنين كارى دست نمىزدم، و من اكنون از آنچه انجام دادهام، به سوى خدا توبه مىكنم. آيا توبه من پذيرفته است؟
حسين عليهالسلام فرمود: «آرى. خداوند توبه تو را مىپذيرد. اكنون از اسب فرود آى».
عرض كرد: من سواره باشم برايم بهتر است از اين كه پياده شوم. ساعتى با ايشان هم چنان كه بر اسب خود سوار هستم در يارىِ تو بجنگم، و پايان كار من به پياده شدن خواهد كشيد.
حسين عليهالسلام فرمود: «خدايت رحمت كند! هر چه خواهى انجام ده».
پس پيش روى حسين بيامد و يكى از ياران حسين عليهالسلام سرود:
چه خوب است حُر، حرّ بنى رياح؛
حرّى است در زمانه هجوم تيرها.
چه خوب است حر، آن زمان كه حسين فرا خواند
و او بامدادان جان خود را بخشيد.
و [برابر لشكر عمر بن سعد ايستاد و]گفت: اى مردم كوفه! مادر به عزايتان بنشيند و گريه كند! آيا اين مرد شايسته را به سوى خود خوانديد و چون به سوى شما آمد، شما كه مىگفتيد: در