383
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم

عراق رهسپار شود، طواف كرد و ميان صفا و مروه را سعى نمود، و از احرام خود بيرون آمد و احرام حج را به عمره مبدل كرد؛ زيرا نمى‏توانست حج را تمام كند از بيم آن كه او را در مكّه بگيرند و به نزد يزيد بن معاويه ببرند. پس آن حضرت با خاندان و فرزندان خود و آنان كه به او از شيعيان پيوسته بودند، از مكّه بيرون آمد، و هنوز خبر شهادت مسلم به او نرسيده بود؛ زيرا مسلم در همان روزى كه ايشان از مكّه بيرون آمد، خروج كرد چنانچه گفته شد. از فرزدق شاعر روايت شده كه گفت: در سال شصت هجرى به همراه مادرم براى به جا آوردن حج به مكّه مى‏رفتم. پس همچنان كه مهار شتر او را به دست داشتم و در منطقه حرم وارد شدم، ناگاه حسين بن على عليه‏السلام را ديدار كردم كه با شمشير و اسلحه از مكّه بيرون مى‏رود. پرسيدم: اين قطار شتر از كيست؟ گفتند: از حسين بن على عليه‏السلام است. پس به نزد آن حضرت آمدم و سلام دادم و عرض كردم: خداوند خواسته و آرزويت را در آنچه مى‏خواهى روا سازد. پدر و مادرم به فدايت اى فرزند رسول خدا! چه چيز تو را به شتاب واداشت كه از انجام حج دست باز دارى؟

فرمود: «اگر شتاب نمى‏كردم، گرفتار مى‏شدم». سپس به من فرمود: «تو كيستى؟». گفتم: مردى از عرب هستم و به خدا سوگند بيش از اين از من نپرسيد! سپس فرمود: «مرا از مردمى كه در پشت سر دارى (مردم عراق) آگاه كن». گفتم: از مرد آگاهى پرسيدى [و من خوب آنان را مى‏شناسم]. دل‏هاى مردم با شماست ولى شمشيرهاشان با دشمنانتان است و قضا [و قدر الهى] از آسمان فرود آيد و خدا آنچه خواهد به جا آورد.

فرمود: «راست گفتى؛ كار به دست خداست، و هر روزى در كارى است. پس اگر قضا [و خواست خدا] فرود آمد بدان چه ما مى‏خواهيم و بدان خوشنوديم [و بر طبق دلخواه ما بود]، پس خداى را بر نعمت‏هايش سپاس گوييم و او خود نيروى شكرگزارى‏اش را عنايت كند، و اگر بر دلخواه ما نشد، پس دور نشود از خواسته خود آن كس كه نيّتش حق باشد و پرهيزكارى پيشه كند».

من گفتم: آرى [چنين است]. خداوند، تو را به آنچه دوست دارى، برساند و از آنچه بيم آن دارى، بر حذر دارد، و من پرسش‏هايى [دينى] از نذر و مناسك [حج] از آن حضرت كردم و پاسخ مرا داد و آگاهم كرد. آن گاه اسب خود را به راه انداخت و فرمود: «درود بر تو!»، و از همديگر جدا شديم.

چون حسين بن على عليه‏السلام از مكّه بيرون رفت، يحيى بن عاص به همراهى گروهى كه


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
382

والمروة، وأحلّ من إحرامه وجعلها عمرة؛ لأنّه لم يتمكّن من تمام الحجّ مخافة أن يقبض عليه بمكّة فينفذ إلى يزيد بن معاوية، فخرج عليه‏السلام مبادراً بأهله وولده ومن انضمّ إليه من شيعته، ولم يكن خبر مسلم قد بلغه لخروجه يوم خروجه على ما ذكرناه.

فروي عن الفرزدق الشاعر أنّه قال: حججت باُمّي في سنة ستّين، فبينا أنا أسوق بعيرها حين دخلت الحرم إذ لقيت الحسين بن عليّ عليهماالسلام خارجاً من مكّة معه أسيافه وتِراسُهُ۱، فقلت: لمن هذا القطار؟ فقيل: للحسين بن عليّ، فأتيته فسلّمت عليه وقلت له: أعطاك اللّه‏ سؤك وأملك فيما تحبّ، بأبي أنت واُمّي يا ابن رسول اللّه‏، ما أعجلك عن الحجّ؟

فقال: لو لم أعجل لاُخذت. ثمّ قال لي: من أنت؟ قلت: امرؤمن العرب، فلا واللّه‏، ما فتّشني عن أكثر من ذلك، ثمّ قال لي: أخبرني عن الناس خلفك، فقلت: الخبير سألت، قلوبُ الناس معكَ وأسيافهم عليك، والقضاء ينزل من السماء، واللّه‏ يفعل ما يشاء.

فقال: صدقت، للّه‏ الأمر، وكلّ يوم ربّنا هو في شأن، إن نزل القضاء بما نحبّ فنحمد اللّه‏ على نعمائه، وهو المستعان على أداء الشكر، وإن حال القضاء دون الرجاء فلم يبعد من كان الحقّ نيّته والتقوى سريرته.

۲ / ۶۸

فقلت له: أجل، بلّغك اللّه‏ ما تحبّ وكفاك ما تحذر، وسألته عن أشياء من نذور ومناسك، فأخبرني بها، وحرّك راحلته وقال: السلام عليك، ثمّ افترقنا.

وكان الحسين بن عليّ عليهماالسلام لمّا خرج من مكّة اعترضه يحيى بن سعيد بن العاص،

1.. تِراس : جمع ترس ، وهو ما يستتر به المقاتل من عدوّه في الحرب اُنظر : الصحاح : ج ۳ ص ۹۱۰ (ترس» .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    اول
تعداد بازدید : 8276
صفحه از 726
پرینت  ارسال به