317
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم

گاه برفت و در خانه احمر بن زياد طايى، جاى گرفت و ياران وى در آن جا به دورش فراهم آمدند. پس از آن به كربلا رفت و قتلگاه قوم را بديد و برايشان آمرزش خواست. آن گاه برفت و در مداين جا گرفت و در اين باره چنين سرود:

امير نيرنگ‏بازِ فريبكار مى‏گويد:

چرا با پسر فاطمه، شهيد نجنگيدى؟

پشيمانم كه چرا ياريش نكردم.

بدانيد كه پشيمانى هيچ كس جبران‏پذير نيست.

من از مدافعان وى نبوده‏ام

و حسرتمندم از جدا شدن از او.

خداوند روح آنان را كه به يارى‏اش شتافتند،

از باران هماره رحمتش سيراب كند.

در برابر قبرها و آوردگاهشان ايستادم،

در حالى كه درونم آشوب و چشمانم اشك‏ريزان‏اند.

به جان خودم سوگند آن سان سرگرم نبرد شدند

و به جنگ شتافتند در حالى كه از خرگاهشان دفاع مى‏كردند.

با شمشيرهايشان چونان شيران بيشه،

به يارى پسر دختر پيامبر رفتند.

اگر كشته شدند، هر جان پاك و دل شكسته، روى زمين

براى اين قربانى شد.

هيچ بيننده‏اى بهتر از اينان نديده

هنگام مرگ، بزرگانى درخشان و در اوج‏اند

آيا آنان را مى‏كُشى و انتظار دوستى ما را دارى؟!

نقشه‏ات را رها كن، ما همراه تو نيستيم.

به جان خودم سوگند، با كشتن آنها، بر ما ستم كرده‏ايد.

اما بدانيد كه انتقام گيرندگان ما از شما زيادند.

بارها تصميم گرفتم كه با سپاهى حركت كنم

به سمت گروهى كه ستمگرانه از حق منحرف شدند.

دست برداريد، و گرنه در برابرتان با گروه‏هايى مى‏ايستم

كه برايتان از پيشروى ديلميان، سخت‏تر خواهد بود.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
316

لا آتيه واللّه‏ طائعاً أبداً، ثمّ خرج حتّى أتى منزل أحمر بن زياد الطائي، فاجتمع إليه في منزله أصحابه، ثمّ خرج حتّى أتى كربلاء فنظر إلى مصارع القوم، فاستغفر لهم هو وأصحابه، ثمّ مضى حتّى نزل المدائن، وقال في ذلك:

يَقولُ أميرٌ غادرٌ حَقّ غادرِ:

أَلا كُنتَ قَاتَلتَ الشَهيدَ ابنَ فاطِمَة!

فَيا نَدمي إلاّ أَكونَ نَصَرتُهُ

أَلا كُلُّ نَفسٍ لا تُسَدّد نادِمَه

و إنّي لأنّي لم أكن مِن حُماتِهِ

لَذو حَسرَةٍ ما إن تفارقُ لازمَه

سَقَى اللّه‏ُ أرواحَ الذين تأزّروا

عَلى نَصرِهِ سُقياً من الغَيثِ دائمَه

وَقَفتُ على أجداثِهِم ومجالِهم

فَكاد الحَشا ينفَضُّ والعينُ ساجمَه

لَعَمري لَقد كانوا مَصالِيتَ في الوَغى

سِراعاً إلى الهَيجا حُماةً خَضارمَه

تآسّوا على نَصرِ ابن بِنتِ نبيِّهِم

بَأَسيافِهِم آسادَ غيلٍ ضَراغِمَه

فإِن يُقتلوا فكُلّ نفسٍ تقيَّةٍ

على الأرض قَد أضحَت لِذلكَ واجِمه

و ما إِن رأَى الراءُونَ أَفضَل منهُمُ

لدى الموتِ ساداتٍ وزُهراً قماقِمَه

أَ تَقتلهم ظُلماً وتَرجو ودادَنا

فَدَع خُطَّةً ليست لنا بملائمَه!

لعمري لَقد راغمتُمونا بِقَتلِهِم

فَكَم ناقِمٍ منّا عليكم وناقِمَه

أَهُمّ مِراراً أن أسيرَ بِجَحفَلٍ

إِلى فِئَةٍ زاغَت عَنِ الحقِّ ظالمه

فَكُفُّوا وإلاّ ذُدتكُم في كَتائبٍ

أَشَدَّ عليكم من زُحوفِ الدَيالِمَه

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد پانزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    اول
تعداد بازدید : 8157
صفحه از 726
پرینت  ارسال به