الَّذي جَعَلتَهُ عِندَهُم وبِهِ خَصَصتَهُم دونَ العالَمينَ، وبِهِ أبَنتَهُم وأَبَنتَ فَضلَهُم مِن فَضلِ العالَمينَ، حَتّىٰ فاقَ فَضلُهُم فَضلَ العالَمينَ جَميعاً، أَسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلىٰ محمّد وآلِ مُحَمَّدٍ، وأَن تَكشِفَ عَنّي غَمّي وهَمّى وكَربي، وتَكفِيَنِي المُهِمَّ مِن اُموري، وتَقضِيَ عَنّي دَيني، وتُجيرَني مِنَ الفَقرِ، وتُجيرَني مِنَ الفاقَةِ، وتُغنِيَني عَنِ المَسأَلَةِ إلَى المَخلوقينَ، وتَكفِيَني هَمَّ مَن أخافُ هَمَّهُ، وجَورَ مَن أخافُ جَورَهُ، وعُسرَ مَن أخافُ عُسرَهُ، وحُزونَةَ مَن أخافُ حُزونَتَهُ، وشَرَّ مَن أخافُ شَرَّهُ، ومَكرَ مَن أخافُ مَكرَهُ، وبَغيَ مَن أخافُ بَغيَهُ، وسُلطانَ مَن أخافُ سُلطانَهُ، وكَيدَ مَن أخافُ كَيدَهُ، ومَقدُرَةَ مَن أخافُ مَقدُرَتَهُ عَلَيَّ، وتَرُدَّ عَنّي كَيدَ الكَيَدَةِ ومَكَرَ المَكَرَةِ.
۰.اى دریابنده هر چه از دست میرود و اى گردآورنده هر چه پراکنده میشود و اى انگیزنده جانها پس از مرگ! اى آن که هر روز، در کارى است! اى برآورنده نیازها! اى زُداینده اندوهها! اى بخشنده خواستهها! اى صاحب رغبتها و اشتیاقها! اى کفایت کننده کارهاى مهم! اى آن که هر چیز را کفایت میکند و چیزى در آسمانها و زمین، او را کفایت نمیکند! به حقّ محمّد، خاتم پیامبران، و على امیر مؤمنان و به حقّ فاطمه دختر پیامبرت و به حقّ حسن و حسین، از تو میخواهم و همانا من در این جایگاه، به وسیله ایشان به تو روى میآورم و بدیشان، توسّل میجویم و به وسیله ایشان، از درگاهت شفاعت میجویم و به حقّ شأن ایشان نزد تو، درخواست میکنم و تو را سوگند میدهم و بر آن، پافشارى میکنم و به شأن ایشان نزد تو و به مرتبهای که پیش تو دارند و بدان چه ایشان را برجهانیان برترى دادى و به آن نامت که آن را نزد ایشان نهادى و تنها بِدان نام، آنان را در میان جهانیان، مخصوص داشتى و بِدان نام، آشکارشان کردى و فضل ایشان را برجهانیان نمایاندى ـــ چندان که فضل ایشان بر فضل همه جهانیان، برتر آمد ـــ، [به حقّ همه اینها] از تو میخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و اندوه و پریشانى و گرفتارى مرا بر طرف نمایى و امور مهمّ مرا کفایت فرمایى و دَینم را ادا کنى و در برابر تنگدستى، پناهم دهى و از درخواست نزد خلق، بینیازم کنى و از اندوه کسى که از اندوهش میترسم، کفایتم کنی و [نیز] از بیداد آن که از بیدادش میترسم، و از دشوارى کسى که از دشواریاش میترسم، و از درشتى آن که از درشتیاش میترسم، و از شرّ آن که از شرّش میترسم، و از نیرنگ آن که از نیرنگش میترسم، و از ستم آن که از ستمش میترسم، و از قدرت آن که از قدرتش میترسم، و از فریب آن که از فریبش میترسم، و از توانایىِ آن که از گزندِ تواناییاش میترسم، و این که نیرنگِ نیرنگبازان و فریبِ فریبکاران را از من بگردانى.