وكَذا [پس حاجت خود را بخواه]، فَاشفَع لي في نَجاحِها، فَقَد تَوَجَّهتُ إلَيكَ بِحاجَتي لِعِلمي أنَّ لَكَ عِندَ اللهِ شَفاعَةً مَقبولَةً ومَقاماً مَحموداً، فَبِحَقِّ مَنِ اختَصَّكُم لِأَمرِهِ وَارتَضاكُم لِسِرِّهِ، وبِالشَّأنِ الَّذي بَينَكُم وبَينَهُ، سَلِ اللهَ تَعالىٰ في نُجحِ طَلِبَتي وإجابَةِ دَعوَتي وكَشفِ كُربَتي.
۰.اى مولایم، اى صاحب الزمان، اى فرزند رسول خدا! حاجتهاى من چنین و چنان است (حاجات خود را ذکر کن). پس مرا در بر آمدن حاجتهایم شفاعت کن، که من با حاجت خود به تو رو کردهام؛ چرا که مىدانم تو نزد خدا شفاعت پذیرفته و مقام پسندیده داری. پس به حقّ خدایى که شما را به امر خود، اختصاص داد و براى اسرار خود برگزید و به حقّ آن منزلتی که نزد خدا دارید، از خدا بخواه که خواستهام را روا و دعایم را اجابت و گرفتارىام را بر طرف کند.
و آنچه دوست دارى، دعا کن که إن شاء اللّه برآورده مىشود.۱
۲/۲
مسجد زید بن صوحان
زید بن صُوحان بن حجر عبدى، برادر صَعصَعه و سَیحان، از خطیبان زبردست، شجاعان استوارگام، بزرگان، زاهدان، ارجمندان و از یاران وفادار امیر مؤمنان علیه السلام بود. او به روزگار پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله اسلام آورد و از یاران پیامبر صلّی الله علیه و آله شمرده میشد و به حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز رسیده است.
پیامبر صلّی الله علیه و آله از او به نیکى یاد میکرد و میفرمود:
هر کس دوست دارد مردى را ببیند که یکى از اعضایش پیشتر