۴۷۲.الطبقات الكبرى ـ به نقل از عطاء بن يسار ـ : جبرئيل ، نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله ـ كه در منطقه بالاى شهر مكّه، تكيه داده غذا مىخورد ـ ، آمد و گفت : «اى محمّد ! غذا خوردن شاهانه ؟ !». پس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله راست نشست .
۴۷۳.سنن أبى داوود ـ به نقل از عبد اللّه بن بسر ـ : پيامبر صلى اللّه عليه و آله ديگى به نام غرّاء داشت كه چهار مرد، آن را حمل مىكردند . هنگامى كه ظهر مىشد و نماز ظهر را مىخواندند ، نان را در آن ديگ، تريد كرده، آن را مىآوردند و به گِردش جمع مىشدند و چون جمعيت فراوان مىشد ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر زانوانش مىنشست . عربى صحرانشين به ايشان گفت : اين، چگونه نشستنى است ؟ پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «خداوند، مرا بندهاى بزرگوار قرار داده است ، نه زورگويى خودكامه و لجوج» .
۴۷۴.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ هنگامى كه زن مستمندى هديهاى براى عايشه آورد ، امّا عايشه از روى دلسوزى ، آن را قبول نكرد ـ : چرا آن را قبول نكردى و در عوض، هديهاى به او ندادى تا فكر نكند او را تحقير كردهاى ؟! اى عايشه ! فروتن باش ؛ زيرا خداوند ، فروتنان را دوست مىدارد و از افراد متكبّر ، نفرت دارد .
ر . ك : ج ۲ ص ۴۸۵ (غذا خوردن با سه انگشت)
و ص ۴۹۰ (سخنى در باره غذا خوردن با سه انگشت)
و ص ۵۰۹ (خوردن با دست چپ) .
۱۰ / ۳
فروتنى هنگام يادكرد از فضيلت خود
۴۷۵.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هر گاه فضيلتى را از خود ياد مىكرد ، مىفرمود : «و فخر نمىفروشم» .