۴۶۰.سبل الهدى و الرشاد ـ به نقل از عايشه ـ : براى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله دو تشك درست كردم كه با الياف [خرما] و كاه خوشبوى مكّه پر شده بود . به من فرمود : «اى عايشه! مرا با دنيا چه كار! ؟ [مثال] من و دنيا، مانند مردى است كه زير سايه درختى فرود مىآيد و چون سايه مىرود ، او هم كوچ مىكند و هيچ گاه به آن باز نمىگردد» .
۴۶۱.تاريخ بغداد ـ به نقل از مسروق، از عايشه ـ : زنى از انصار بر من وارد شد و ديد كه بستر پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، عبايى دولا شده است . رفت و برايم بسترى فرستاد كه با پشم پر شده [و نرمتر] بود . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بر من وارد شد و فرمود : «اين چيست، اى عايشه ؟».
گفتم : اى پيامبر خدا! فلان خانم انصارى بر من وارد شد و بسترت را كه ديد ، رفت و اين را برايم فرستاد .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «آن را به او باز گردانيد»؛ ولى من آن را باز نگرداندم و خوشم آمد كه در اتاقم باشد، تا آن گاه كه آن را سه بار به من فرمود . [در پايان نيز] فرمود : «آن را باز گردان ، اى عايشه! به خدا سوگند ، اگر مىخواستم ، خداوند، همراهم كوههاى طلا و نقره روانه مىكرد» .
۴۶۲.مكارم الأخلاق : ابن خَوَلى ، ظرفى از شير و عسل براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله آورد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از خوردن آن امتناع ورزيد و فرمود : «دو نوشيدنى، در يك وعده و دو ظرف، در يك ظرف !؟».
پيامبر صلى اللّه عليه و آله آن را نخورد و فرمود : «من [خوردن] اين را حرام نمىدارم ؛ امّا خوش ندارم كه فخر بفروشم و فردا[ى قيامت] به خاطر چيزهاى زيادى دنيا، حسابرسى شوم . من فروتنى را دوست دارم ؛ زيرا هر كه براى خدا فروتنى كند ، خداوند، او را رفعت مىبخشد» .