417
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول

۴۵۳.امام صادق عليه السلام : روزى پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله در حالى كه غمگين بود ، بيرون آمد . فرشته‏اى با كليدهاى خزانه‏هاى زمين ، نزد ايشان آمد و گفت : اى محمّد ! اينها كليدهاى خزانه‏هاى زمين است . پروردگارت به تو مى‏گويد : [خزانه‏ها را] باز كن و از آنها هر اندازه كه مى‏خواهى ، بردار ، بى آن كه از آنچه [از مقام و پاداش] نزد من دارى ، چيزى كم شود .
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «دنيا ، سراى كسى است كه سرايى ندارد و كسى براى آن گِرد مى‏آورد كه خِرد ندارد» .
فرشته گفت : سوگند به آن كه تو را به حق به پيامبرى برانگيخت ، هنگامى كه در آسمان چهارم، كليدها به من داده شد ، از فرشته‏اى نيز شنيدم كه همين سخن را مى‏گفت .

۴۵۴.تنبيه الغافلين ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله نشسته بود كه فرشته‏اى همراه جبرئيل فرود آمد . جبرئيل گفت : اين، فرشته‏اى است كه تا كنون فرود نيامده بود ؛ امّا از خدايش اجازه گرفت و براى زيارت تو [از آسمان ]فرود آمده است . لختى نگذشت كه فرشته آمد و گفت : سلام بر تو، اى پيامبر خدا !
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله پاسخ داد : «و سلام بر تو!» .
فرشته گفت : خداوند متعال، به تو خبر مى‏دهد كه خزائن همه چيز را به تو مى‏دهد و كليدهاى همه چيز را ـ كه به كسى پيش از تو نداده است و به كسى هم پس از تو نمى‏دهد ـ به تو مى‏بخشد، بى آن كه از چيزى كه برايت [از پاداش اخروى ]اندوخته است ، بكاهد ، يا آن كه هر دو را روز قيامت برايت فراهم آورد ؟
پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «آنها را روز قيامت برايم فراهم آورد» .

۴۵۵.امام صادق عليه السلام : مردى بر پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله وارد شد ، در حالى كه ايشان بر بوريايى آرميده بود و بالشى از پوست درخت خرما زيرِ سر داشت و آن بوريا و بالش، بر بدن و گونه پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله رد انداخته بود . مرد ، شروع به دست كشيدن [بر بوريا] كرد و مى‏گفت : كسرا و قيصر به اين چيزها رضايت ندارند و بر بستر حرير و ديبا مى‏خوابند و تو بر چنين بوريايى مى‏خوابى ؟ !
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «سوگند به خدا كه من از آنها بهترم . به خدا سوگند كه من ، از آنان گرامى‏ترم . مرا چه به دنيا !؟ حكايت دنيا ، حكايت مردى سواره است كه بر درختى سايه‏دار مى‏گذرد و در سايه آن ، فرود مى‏آيد و چون سايه‏اش مى‏رود ، او مى‏كوچد و مى‏رود و درخت را وا مى‏نهد» .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
416

۴۵۳.الإمام الصادق عليه السلام : خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله وهُوَ مَحزونٌ ، فَأَتاهُ مَلَكٌ ومَعَهُ مَفاتيحُ خَزائِنِ الأَرضِ ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، هذِهِ مَفاتيحُ خَزائِنِ الأَرضِ ، يَقولُ لَكَ رَبُّكَ : اِفتَح وخُذ مِنها ما شِئتَ مِن غَيرِ أن تَنقُصَ شَيئا عِندي .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : الدُّنيا دارُ مَن لا دارَ لَهُ ، ولَها يَجمَعُ مَن لا عَقلَ لَهُ .
فَقالَ المَلَكُ : وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ نَبِيّا ! لَقَد سَمِعتُ هذَا الكَلامَ مِن مَلَكٍ يَقولُهُ فِي السَّماءِ الرّابِعَةِ حينَ اُعطيتُ المَفاتيحَ !۱

۴۵۴.تنبيه الغافلين عن ابن عبّاس : بَينَما رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله جالِسٌ ، وقَد نَزَلَ مَلَكٌ ومَعَهُ جِبريلُ عليه السلام ، قالَ جِبريلُ : هذا مَلَكٌ قَد نَزَلَ مِنَ السَّماءِ لَم يَنزِل قَطُّ ، اِستَأذَنَ رَبَّهُ في زِيارَتِكَ .
فَلَم يَمكُث إلاّ قَليلاً حَتّى جاءَ المَلَكُ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ .
فَقالَ : وعَلَيكَ السَّلامُ .
قالَ المَلَكُ : فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يُخبِرُكَ أنَّهُ يُعطيكَ خَزائِنَ كُلِّ شَيءٍ ، ومَفاتيحَ كُلِّ شَيءٍ ، لَم يُعطِهِ أحَدا قَبلَكَ ، ولا يُعطيهِ أحَدا بَعدَكَ ، مِن غَيرِ أن يَنقُصَكَ مِمَّا ادَّخَرَ لَكَ شَيئا ، أو يَجمَعُها لَكَ يَومَ القِيامَةِ ؟
فَقالَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله : بَل يَجمَعُها لي يَومَ القِيامَةِ .۲

۴۵۵.الإمام الصادق عليه السلام : دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلى حَصيرٍ قَد أثَّرَ في جِسمِهِ ، ووِسادَةِ ليفٍ قَد أثَّرَت في خَدِّهِ ، فَجَعَلَ يَمسَحُ ويَقولُ : ما رَضِيَ بِهذا كِسرى ولا قَيصَرُ ، إنَّهُم يَنامونَ عَلَى الحَريرِ وَالدّيباجِ ، وأَنتَ عَلى هَذا الحَصيرِ ؟ !
فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : لَأَنا خَيرٌ مِنهُما وَاللّهِ ، لَأَنا أكرَمُ مِنهُما وَاللّهِ ، ما أنا وَالدُّنيا ؟ ! إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ رَجُلٍ راكِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَيءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَكَها .۳

1.الكافي : ج ۲ ص ۱۲۹ ح ۸ عن عبداللّه‏ بن سنان ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۵۴ ح ۲۶ .

2.تنبيه الغافلين : ص ۲۳۵ ح ۳۰۵ ، تفسير الفخر الرازي : ج ۲۴ ص ۵۴ ، الدرّ المنثور : ج ۶ ص ۲۳۸ نقلاً عن ابن مردويه وكلاهمانحوه وراجع : المعجم الأوسط : ج ۷ ص ۸۸ ح ۶۹۳۷ .

3.الزهد للحسين بن سعيد : ص ۱۱۸ ح ۱۳۷ عن عبداللّه‏ بن سنان ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۱۲۶ ح ۱۲۴ وراجع : مشكاة الأنوار : ص ۴۶۳ ح ۱۵۴۵ ؛ سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۷۶ ح ۴۱۰۹ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9947
صفحه از 523
پرینت  ارسال به