۴۰۸.صحيح مسلم ـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هيچ گاه نه چيزى را با دست خود زد و نه زنى را و نه خدمتكارى را، مگر هنگامى كه در راه خدا مىجنگيد . هرگز به خاطر امور شخصى از كسى انتقامجويى نكرد ، مگر در مواردى كه حرمتهاى الهى هتك مىشدند، كه در اين صورت به خاطر خداوند عز و جل انتقام مىگرفت .
۴۰۹.مسند ابن حنبل ـ به نقل از عايشه ـ : در ياد كسى نمانده كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مسلمانى را لعنت كرده باشد ، و براى هيچ يك از بدىهايى كه با او شد، انتقام نگرفت ، مگر [آن گاه كه] حرمتهاى الهى هتك مىشدند ، و به هيچ چيزى با دستش ضربه نزد ، مگر در راه خدا به هنگام نبرد .
۴۱۰.صحيح البخارى ـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، هر گاه ميان دو كار مخيّر مىشد ، آن را كه آسانتر بود ، انتخاب مىكرد، اگر گناه نبود ؛ امّا اگر گناه بود ، از همه مردم ، بيشتر از آن دورى مىورزيد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هرگز به خاطر خودش انتقام نگرفت ، مگر جايى كه حرمتهاى الهى هتك مىشدند ، كه در اين صورت براى خدا انتقام مىگرفت .
۴۱۱.المعجم الأوسط ـ به نقل از اَنَس ـ : ده سال به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خدمت كردم و هرگز نفهميدم كه با چه چيزى موافق است و با چه چيزى مخالف است . به هر چه از جانب خدا بود، رضايت مىداد ، و اگر يكى از همسرانش [به من ]مىگفت : «كاش اين گونه و آن گونه مىكردى ! چرا آن گونه كردى ؟»، مىفرمود : «[اَنَس را] رهايش كنيد كه جز آنچه خداوند بخواهد ، نمىشود» .
و من هرگز نديدم كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به خاطر خود از چيزى انتقام بگيرد ، مگر آن كه حرمت الهى هتك مىشد، كه اگر حرمت الهى زير پا نهاده مىشد ، خشمگينترينِ مردم براى خدا بود .
۴۱۲.إحياء العلوم : پيامبر صلى اللّه عليه و آله چون موعظه مىكرد ، جدّى موعظه مىكرد و اگر خشم مىگرفت ـ كه جز براى خدا خشم نمىگرفت ـ ، چيزى جلودار خشمش نبود ، و در همه كارهايش اين گونه [جدّى و خداخواهانه] بود .