381
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول

۴۰۰.مسند ابن حنبل ـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله يك يا چند شتر از عربى صحرانشين در برابر يك بار شتر خرماى مرغوب ذخيره شده عجوه ۱خريد . پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله به خانه‏اش آمد و در پى خرما بود كه آن را نيافت . پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله به سوى آن مرد عرب آمد و به او فرمود: «اى بنده خدا ! ما يك يا چند شتر از تو در برابر يك بار شتر خرماى عجوه خريديم ؛ امّا گشتيم و آن را نيافتيم» .
مرد عرب، فرياد برآورد : واى از خيانت و حقّه‏بازى !
در اين هنگام، مردم بر او بانگ زدند و گفتند : خدا تو را بكشد ! آيا پيامبر خدا خيانت مى‏كند ؟!
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «او را وا گذاريد، كه صاحب حق ، مى‏تواند سخن بگويد» .
سپس پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله دوباره به سوى او رفت و فرمود : «اى بنده خدا ! ما يك يا چند شتر از تو در برابر يك بار شتر خرماى عجوه ذخيره شده خريديم و گمان مى‏كرديم آن را داريم؛ امّا گشتيم و آن را نيافتيم» .
مرد عرب فرياد برآورد : واى از خيانت و حقّه‏بازى !
دوباره مردم بر او بانگ زدند و گفتند : خدا تو را بكشد ! آيا پيامبر خدا خيانت مى‏كند ؟!
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «او را وا گذاريد، كه صاحب حق ، مى‏تواند سخن بگويد» .
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله دو يا سه بار با او اين سخن را تكرار كرد و چون ديد نمى‏فهمد ، به يكى از يارانش فرمود : «به سوى خويله دختر حكيم بن اميّه برو و به او بگو : پيامبر خدا به تو مى‏گويد : اگر يك بار شتر خرماى عجوه نزد توست، آن را به ما بفروش تا بهايش را در آينده به تو بپردازيم ، إن شاء اللّه‏» .
آن مرد، نزد خويله رفت و سپس باز گشت و گفت : خويله مى‏گويد : آرى ، نزد من هست ، اى پيامبر خدا ! كسى را روانه كن تا بگيرد .
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله به آن مرد فرمود: «اين عرب را ببر و تمام و كمال، حقّش را بده» .
آن مرد، او را برد و حقّش را كامل داد . مرد در گذر از كنار پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله كه با يارانش نشسته بود ، گفت : خداوند، جزاى خير به تو بدهد ! وفا كردى و پاكيزه رفتار نمودى .
پيامبر خدا صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : «روز قيامت و نزد خدا، بندگان نيك خداوند ، وفا كنندگانِ پاك‏كردارند» .

1.عجوه ، يكى از مرغوب‏ترين گونه‏هاى خرماى مدينه است .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
380

۴۰۰.مسند ابن حنبل عن عائشة : اِبتاعَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مِن رَجُلٍ مِنَ الأَعرابِ جَزورا ـ أو جَزائِرَ ـ بِوَسَقٍ۱ مِن تَمرِ الذّخرَةِ۲ ـ وتَمرُ الذّخرَةِ العَجوَةُ ـ فَرَجَعَ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله إلى بَيتِهِ وَالتَمَسَ لَهُ التَّمرَ فَلَم يَجِدهُ ، فَخَرَجَ إلَيهِ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله فَقالَ لَهُ : يا عَبدَ اللّهِ ، إنّا قَدِ ابتَعنا مِنكَ جَزورا ـ أو جَزائِرَ ـ بِوَسَقٍ مِن تَمرِ الذّخرَةِ فَالتَمَسناهُ فَلَم نَجِدهُ ، قالَ : فَقالَ الأَعرابِيُّ : وا غَدراه ! قالَت : فَنَهَمَهُ۳ النّاسُ وقالوا : قاتَلَكَ اللّهُ ، أيَغدِرُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ؟ ! قالَت : فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : دَعوهُ ، فَإِنَّ لِصاحِبِ الحَقِّ مَقالاً .
ثُمَّ عادَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله فَقالَ : يا عَبدَ اللّهِ ، إنَّا ابتَعنا مِنكَ جَزائِرَكَ ونَحنُ نَظُنُّ أنَّ عِندَنا ما سَمَّينا لَكَ ، فَالتَمَسناهُ فَلَم نَجِدهُ ، فَقالَ الأَعرابِيُّ : وا غَدراه ! فَنَهَمَهُ النّاس وقالوا : قاتَلَكَ اللّهُ ، أيَغدِرُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ؟ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : دَعوهُ ! فَإِنَّ لِصاحِبِ الحَقِّ مَقالاً .
فَرَدَّدَ ذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مَرَّتَينِ أو ثَلاثا ، فَلَمّا رَآهُ لا يَفقَهُ عَنهُ ، قالَ لِرَجُلٍ مِن أصحابِهِ : اِذهَب إلى خُوَيلَةَ بِنتِ حَكيمِ بنِ اُمَيَّةَ ، فَقُل لَها : رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله يَقولُ لَكِ : إن كانَ عِندَكِ وَسَقٌ مِن تَمرِ الذّخرَةِ فَأَسلِفيناهُ حَتّى نُؤَدِّيَهُ إلَيكِ إن شاءَ اللّهُ . فَذَهَبَ إلَيهَا الرَّجُلُ ، ثُمَّ رَجَعَ الرَّجُلُ فَقالَ : قالَت : نَعَم ، هُوَ عِندي يا رَسولَ اللّهِ فَابعَث مَن يَقبِضُهُ .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله لِلرَّجُلِ : اِذهَب بِهِ فَأَوفِهِ الَّذي لَهُ . قالَ : فَذَهَبَ بِهِ فَأَوفاهُ الَّذي لَهُ . قالَت : فَمَرَّ الأَعرابِيُّ بِرَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وهُوَ جالِسٌ في أصحابِهِ ، فَقالَ : جَزاكَ اللّهُ خَيرا ، فَقَد أوفَيتَ وأَطيَبتَ .
قالَت : فَقالَ رَسولُ اللّه‏ صلى اللّه عليه و آله : اُولئِكَ خِيارُ عِبادِ اللّهِ عِندَ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ ؛ الموفونَ المُطَيِّبونَ .۴

1.الوَسَق : حِملُ بَعيرٍ (المصباح المنير : ص ۶۶۰ «وسق») .

2.جاء في بعض المتون : «تمر الذخيرة» وفُسِّر على أنّه تمر العَجوَة (اُنظر: مجمع الزوائد : ج ۴ ص ۱۳۹) . وقال الجزري : وفيه ذِكر «تمر ذخيرة» هو نوع من التمر معروف (النهاية : ج ۲ ص ۱۵۶ «ذخر») . وقال الزبيدي : في الحديث ذكر «تمر ذخيرة» وهو موضع يُنسب إليه التمر الجيّد (تاج العروس : ج ۶ ص ۴۳۴ «ذخر») .

3.نَهَمَهُ : زَجَرَهُ وصَاحَ به (اُنظر : النهاية : ج ۵ ص ۱۳۸ «نهم») .

4.مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۱۳۴ ح ۲۶۳۷۲ ، السنن الكبرى : ج ۶ ص ۳۴ ح ۱۱۰۹۵ نحوه ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۳۴۹ ح ۶۸۷۵ وراجع : تاريخ دمشق : ج ۳۶ ص ۳۸۸ ح ۷۳۷۴ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9934
صفحه از 523
پرینت  ارسال به