359
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول

۳۷۹.مجمع البيان ـ در باره سخن خداى متعال : «و از آنان، كسانى اند كه پيامبر را آزار مى‏دهند» ـ : گفته شده : در باره گروهى از منافقان نازل شد كه از جمله آنان : جُلاس بن سُوَيد ، شأس بن قيس ، مَخشىّ بن حُمَير ، رَفاعة بن عبد المنذر و ديگران بودند كه چيزهايى ناروا گفتند و يكى از آنها گفت : نكنيد، كه مى‏ترسيم آنچه مى‏گوييد، به [گوش] محمّد برسد و آسيبى به ما برساند !
جُلاس گفت : بلكه آنچه مى‏خواهيم، مى‏گوييم و سپس نزد او مى‏رويم و او آنچه را [كه نزد او] مى‏گوييم، تصديق مى‏كند، كه محمّد، گوش‏هايى شنوا دارد [و دهن‏بين است] !

۳۸۰.امام حسين عليه السلام ـ در حديثى از امام على عليه السلام در پاسخ سؤال‏هاى يك يهودى از رؤساى يهود ـ : يهودى به او گفت : اين نوح است كه براى خداوند متعال، شكيب ورزيد و چون او را تكذيب كردند ، بدى آنان را نخواست و آنها را بخشيد .
على عليه السلام فرمود : «آرى ، همين گونه بود ؛ امّا محمّد هم براى خداوند عز و جل شكيب ورزيد و هنگامى كه از طرف قومش تكذيب و رانده و با سنگ‏ريزه زده شد ، بدى آنان را نخواست و آنها را بخشيد . ابو لهب ، پوست زهدان شتر و گوسفند بر سر او ريخت و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به جائيل ، فرشته كوه‏ها، وحى كرد : كوه‏ها را بشكاف و خود را به محمّد برسان . او نزد پيامبر آمد و گفت : من به فرمان‏بردارى از تو امر شده‏ام . اگر بفرمايى كه كوه‏ها را بر سرشان خراب كنم و هلاكشان سازم [ ، چنين مى‏كنم] . پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : "من براى رحمت، برانگيخته شده‏ام . خدايا! امّتم را هدايت كن، كه آنها نادان اند" .
واى بر تو، اى يهودى ! نوح، هنگامى كه غرق شدن قومش را مشاهده كرد، به خاطر خويشاوندى با آنها دلش به حال آنان سوخت و دلسوزى‏اش را نشان داد و گفت : «خداى من ! پسرم از خاندانم است» ، و خداوند متعال فرمود : «او از خاندان تو نيست . [اين درخواست] كارى ناشايسته است» ، و خداوندِ والاياد، خواست با اين سخن، تسليتش دهد ؛ ولى محمّد، هنگامى كه قومش به مخالفت و جنگ با او برخاستند ، شمشير انتقام بر آنان بر كشيد و دلسوزى خويشاوندى را كنار نهاد و با چشم رحمت به آنان ننگريست ...» .
يهودى گفت : يعقوب بر جدايى فرزندش چنان شكيب ورزيد كه نزديك بود از غم و اندوه بميرد .
على عليه السلام به او فرمود : «اين گونه بوده است ، و غم يعقوب ، غمى بود كه سر آمد و با ديدار يوسف تمام شد ؛ امّا ابراهيم فرزند محمّد كه نور چشمش بود ، براى هميشه از او گرفته شد و خداوند، او را براى خود بر گرفت تا اجرى عظيم برايش بيندوزد . و پيامبر صلى اللّه‏ عليه و آله فرمود : "جان، اندوهگين مى‏شود و دل، بيتاب مى‏گردد و ما بر تو ـ اى ابراهيم ـ اندوه‏زدگانيم؛ ولى چيزى نمى‏گوييم كه خدا را خوش نيايد" و در تمام اينها رضايت خداوند و تسليم در برابر او را در همه كارها مقدّم مى‏داشت» .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
358

۳۷۹.مجمع البيانـ في قَولِهِ تَعالى « وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ »۱ـ : قيلَ : نَزَلَت في جَماعَةٍ مِنَ المُنافِقينَ ، مِنهُم : الجُلاسُ بنُ سُوَيدٍ ، وشَأسُ بنُ قَيسٍ ، ومَخشِيُّ بنُ حُمَيرٍ ، ورَفاعَةُ بنُ عَبدِ المُنذِرِ ، وغَيرُهُم ، قالوا ما لا يَنبَغي ، فَقالَ رَجُلٌ مِنهُم : لا تَفعَلوا ، فَإِنّا نَخافُ أن يَبلُغَ مُحَمَّدا ما تَقولونَ ، فَيوقِعَ بِنا !
فَقالَ الجُلاسُ : بَل نَقولُ ما شِئنا ، ثُمَّ نَأتيهِ فَيُصَدِّقُنا بِما نَقولُ ، فَإِنَّ مُحَمَّدا اُذُنٌ سامِعَةٌ .۲

۳۸۰.الإمام الحسين عليه السلام ـ في حَديثٍ عَنِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام في جَوابِ أسئِلَةِ يَهودِيٍّ مِن رُؤَساءِ اليَهودِ ـ : قالَ لَهُ اليَهودِيُّ : فَهذا نوحٌ عليه السلام صَبَرَ في ذاتِ اللّهِ تَعالى ، وأَعذَرَ قَومَهُ إذ كُذِّبَ .
قالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : لَقَد كانَ كَذلِكَ ، ومُحَمَّدٌ صلى اللّه عليه و آله صَبَرَ في ذاتِ اللّهِ عزّ و جلّ وأَعذَرَ قَومَهُ إذ كُذِّبَ وشُرِّدَ وحُصِبَ بِالحَصى ، وعَلاهُ أبو لَهَبٍ بِسَلى ناقَةٍ وشاةٍ ، فَأَوحَى اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى إلى جائيلَ مَلِكِ الجِبالِ : أن شُقَّ الجِبالَ وَانتَهِ إلى أمرِ مُحَمَّدٍ ، فَأَتاهُ فَقالَ لَهُ : إنّي قَد اُمِرتُ لَكَ بِالطّاعَةِ ، فَإِن أمَرتَ أن اُطبِقَ عَلَيهِمُ الجِبالَ فَأَهلَكتُهُم بِها ، قالَ صلى اللّه عليه و آله : إنَّما بُعِثتُ رَحمَةً ، رَبِّ اهدِ اُمَّتي فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ .
وَيحَكَ يا يَهودِيُّ ! إنَّ نوحا لَمّا شاهَدَ غَرَقَ قَومِهِ رَقَّ عَلَيهِم رِقَّةَ القَرابَةِ ، وأَظهَرَ عَلَيهِم شَفَقَةً فَقالَ : « رَبِّ إِنَّ ابْنِى مِنْ أَهْلِى »۳، فَقالَ اللّهُ تَعالى : « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَــلِحٍ »۴، أرادَ جَلَّ ذِكرُهُ أن يُسَلِّيَهُ بِذلِكَ ، ومُحَمَّدٌ صلى اللّه عليه و آله لَمّا غَلَبَت عَلَيهِ مِن قَومِهِ المُعانَدَةُ شَهَرَ عَلَيهِم سَيفَ النَّقمَةِ ، ولَم تُدرِكهُ فيهِم رِقَّةُ القَرابَةِ ، ولَم يَنظُر إلَيهِم بِعَينِ رَحمَةٍ . . . .
قالَ لَهُ اليَهودِيُّ : فَإنَّ يَعقوبَ عليه السلام قَد صَبَرَ عَلى فِراقِ وَلَدِهِ حَتّى كادَ يَحرَضُ۵ مِنَ الحُزنِ .
قالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : لَقَد كانَ كَذلِكَ ، وكانَ حُزنُ يَعقوبَ حُزنا بَعدَهُ تَلاقٍ ، ومُحَمَّدٌ صلى اللّه عليه و آله قُبِضَ وَلَدُهُ إبراهيمُ عليه السلام قُرَّةُ عَينِهِ في حَياتِهِ مِنهُ ، فَخَصَّهُ بِالاِختِيارِ ، لَيَعظُمَ لَهُ الاِدِّخارُ ، فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : «يَحزَنُ النَّفسُ ، ويَجزَعُ القَلبُ ، وإنّا عَلَيكَ يا إبراهيمُ لَمَحزونونَ ، ولا نَقولُ ما يُسخِطُ الرَّبَّ» ، في كُلِّ ذلِكَ يُؤثِرُ الرِّضا عَنِ اللّهِ عزّ و جلّ ، وَالاِستِسلامَ لَهُ في جَميعِ الفِعالِ .۶

1.التوبة : ۶۱ .

2.مجمع البيان : ج ۵ ص ۶۸ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۳۸ وراجع: تفسير الفخر الرازي : ج ۱۶ ص ۱۱۸ وتفسير القرطبي : ج ۸ ص ۱۹۳ .

3.هود : ۴۵ .

4.هود : ۴۶ .

5.يَحرَض : يهلك (لسان العرب : ج ۷ ص ۱۳۴ «حرض») .

6.الاحتجاج : ج ۱ ص ۵۰۰ ح ۱۲۷ عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۲۹ ح ۱ وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۱۸۵ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9871
صفحه از 523
پرینت  ارسال به