۳۵۲.امام على عليه السلام ـ در يك سخنرانى ـ : گواهى مىدهيم كه محمّد، بنده و پيامبر خداست . به خاطر رضايت خدا در هر ورطهاى فرو رفت و هر اندوهى را جرعه جرعه نوشيد تا آن جا كه نزديكان، رنگ عوض كردند و دورها بر ضدّ او گرد آمدند و عرب ، افسارگسيخته و شتابان به نبرد او روى آوردند و براى جنگ با او بر شكمهاى مركبشان كوفتند تا دشمنى خود را از دورترين خانه و كاشانه به او برسانند .
۳۵۳.امام صادق عليه السلام ـ خطاب به علقمه ـ : اى علقمه ! رضايت مردم به دست نمىآيد و زبانهايشان را نمىتوان نگاه داشت . چگونه از چيزى كه پيامبران الهى و فرستادگان و حجّتهاى خداوند در سلامت و امان نماندند ، سالم مىمانيد ؟! آيا به يوسف نسبت ندادند كه به زنا همّت گماشت ؟! آيا به ايّوب عليه السلام نسبت ندادند كه به خاطر گناهانش مبتلا شد ؟! آيا به داوود عليه السلام نسبت ندادند كه پرنده را دنبال كرد تا آن كه چشمش به زن اوريا افتاد و شيفتهاش شد ؟! و شوهر او را جلوى تابوت [به جنگى سخت] روانه كرد تا كشته شد و با آن زن ازدواج كرد ؟ آيا به موسى عليه السلام نسبت ندادند كه عقيم است و آزارش دادند تا آن كه خداوند از آنچه مىگفتند ، مبرّايش ساخت ، با آن كه نزد خداوند، والا و آبرومند بود ؟!
آيا به همه پيامبران الهى نسبت سِحر و دنياخواهى ندادند ؟! آيا به مريم دختر عمران عليه السلام نسبت ندادند كه او عيسى را از مردى نجّار به نام يوسف باردار شده است ؟! آيا به پيامبرمان محمّد، نسبت ندادند كه او شاعرى ديوانه است ؟! آيا به او نسبت ندادند كه شيفته زن زيد بن حارثه (پسرخواندهاش) شده و در كار او كوشيده تا او را از آنِ خود كرده است ؟! آيا در جنگ بدر به او نسبت ندادند كه پارچه قرمزى را از غنيمت براى خود برداشته، تا آن كه خداوند عز و جل [جاى] آن پارچه را براى پيامبرش روشن كرد و پيامبرش را از خيانت در غنيمت مبرّا كرد و آن را در كتابش چنين آورد : «و سزامند پيامبر نيست كه در غنيمت خيانت كند و هر كس خيانت كند ، آنچه را برداشته است ، روز قيامت مىآورد» ؟! آيا به پيامبر صلى اللّه عليه و آله نسبت ندادند كه از سر هوس و خواست خود در باره پسرعمويش على عليه السلام سخن گفته [و او را به جاى خود نشانده ]است، تا آن جا كه خداوند سبحان، آنان را تكذيب كرد و فرمود : «او از سر هوس سخن نمىگويد . آن، جز وحيى كه نازل مىشود ، نيست» ؟! آيا به پيامبر صلى اللّه عليه و آله نسبت ندادند كه در ادّعاى فرستاده بودنش از سوى خداوند ، دروغ مىگويد، تا آن جا كه خداوند عز و جل نازل فرمود : «و فرستادگان پيش از تو نيز دروغگو خوانده شدند و بر تكذيب خود شكيب ورزيدند و آزار ديدند تا آن كه يارى ما به آنان رسيد» ؟! و روزى پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «ديشب به آسمان عروج كردم» ؛ ولى گفته شد : به خدا سوگند ، در طول شب از بسترش هم جدا نشده است !
و در باره اوصيا [و جانشينان پيامبر صلى اللّه عليه و آله] بيش از اين گفتند . آيا به سَرور وصيّان [امام على عليه السلام] نسبت ندادند كه او دنياطلب و رياستخواه است ؟! و اين كه او فتنه را بر آرامش ترجيح مىدهد و خون مسلمانان را ناروا مىريزد ، و اگر خيرى در او بود ، خالد بن وليد به زدن گردنش فرمان نمىيافت ؟! آيا به او نسبت ندادند كه مىخواهد با دختر ابوجهل ازدواج كند و بر سر فاطمه عليها السلام هوو بياورد و از اين رو پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله روى منبر از او نزد مسلمانان گله كرد و فرمود : «على مىخواهد با دختر دشمن خدا ازدواج كند و بر سر دختر پيامبر خدا هوو بياورد . هان ! فاطمه ، پارهاى از من است ، و هر كس او را آزار دهد ، مرا آزار داده است و هر كس او را شادمان كند ، مرا شادمان كرده است و هر كس او را به خشم بياورد ، مرا به خشم آورده است» ؟ !