۲۹۴.السيرة النبويّة ، ابن هشام : نضر بن حارث به قريش گفت : محمّد، نوجوانى تازهسال ميان شما بوده است. او پسنديدهترينِ مردم ميان شما ، راستگوترينِ شما و امانتدارترينِ فرد شما بوده است .
۲۹۵.صحيح البخارى ـ به نقل از ابو سفيان ، در باره سخنش با هرقل پادشاه روم در باره پيامبر صلى اللّه عليه و آله ـ : هرقل پرسيد : آيا شما او را پيش از آن كه از پيامبرى سخن بگويد ، به دروغگويى متّهم مىكرديد ؟ گفتم : نه .
۲۹۶.امام على عليه السلام : شنيدم ابو طالب مىگويد : محمّد ، برادرزادهام، كه به خدا سوگند، راستگوست ، برايم گفت : ... .
۲۹۷.امام صادق عليه السلام : هنگامى كه وفات ابو طالب فرا رسيد ، سرشناسان قريش را گرد آورد و به آنها وصيّت كرد و گفت : ... من شما را به نيكى به محمّد سفارش مىكنم كه او ميان قريش، فرمانروا و ميان عرب ، راستگوست .
۲۹۸.الطرائف ـ در حديثى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله خويشانش را به اسلام دعوت كرد ـ : سپس ابو طالب گفت : هيچ كس برنخيزد . همه نشستند . سپس به پيامبر صلى اللّه عليه و آله گفت : اى سَرور من! برخيز و آنچه را دوست دارى، بگو و پيام پروردگارت را برسان ، كه تو راستگو و تصديق شدهاى .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آنان گفت : «آيا چنين مىبينيد كه اگر به شما مىگفتم : پشت اين كوه ، لشكرى است كه مىخواهد بر شما بتازد ، آيا تصديقم مىكرديد ؟» .
همه گفتند : آرى ، بى گمان، تو امين و راستگويى .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آنان فرمود : «پس خداوند جبّار را يگانه بشماريد و خالصانه و بى شريك، تنها او را بپرستيد و اين شريكان پليدآلوده را كنار بگذاريد و اقرار كنيد و گواهى دهيد كه من ، فرستاده خداوند به سوى شما و مردم هستم؛ چرا كه من عزّت دنيا و آخرت را برايتان آوردهام» .
آنها برخاستند و همگى رفتند و گويى كه اندرز در آنها كارگر افتاد .