۲۶۶.صحيح مسلم ـ به نقل از سعد بن هشام ـ : به عايشه گفتم : مرا از خوى پيامبر صلى اللّه عليه و آله آگاه كن .
گفت : مگر تو قرآن نمىخوانى ؟
گفتم : چرا .
گفت : خوى پيامبر، [همان فرمان و سفارشهاى] قرآن است .
۲۶۷.السنن الكبرى ، نسايى ـ به نقل از يزيد بن بابنوس ـ : به عايشه گفتيم : اى مادر مؤمنان ! خوى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چگونه بود ؟
گفت : خوى پيامبر خدا، [همان فرمان و سفارشهاى] قرآن بود . آن گاه [شروع به] قرائت [سوره مؤمنون ]كرد: «مؤمنان، بىگمان، رستگار شدند» ، تا به اين آيه رسيد : «و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مىكنند» . گفت : خوى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله اين گونه بود .
۲۶۸.المعجم الأوسط ـ به نقل از ابو درداء ـ : از عايشه در باره خوى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پرسيدم . گفت : خوى او همان قرآن بود . به خاطر خشم خدا خشم مىگرفت و به خاطر رضايت او ، رضايت مىداد .
۲۶۹.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : از عايشه در باره اخلاق پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله سؤال شد . گفت : خويَش همان قرآن بود : «عفو پيشه كن و به نيكى فرمان بده و از نابخردان، روى بگردان» .
۲۷۰.تفسير ابن أبى حاتم ـ به نقل از عبّاد بن منصور ـ : از حسن در باره سخن خداوند : «به خاطر رحمتى از جانب خدا با ايشان نرم شدى» پرسيدم . گفت : اين ، خوى پيامبر صلى اللّه عليه و آله است كه خداوند، توصيفش كرده است .
۲۷۱.صحيح مسلم ـ به نقل از ابوهريره ـ : گفته شد : اى پيامبر خدا! مشركان را نفرين كن . فرمود : «من ، نفرينگر مبعوث نشدهام ؛ بلكه براى رحمت ، مبعوث گرديدهام» .