۴ / ۱۱
در دست كشيدن به حجر الأسود و تكبير آن
۱۵۲.الكافى ـ به نقل از معاوية بن عمّار ـ : از امام صادق عليه السلام در باره مردى پرسيدم كه حج گزارده و به حجر الأسود دست نسوده است . فرمود : «آن، از سنّت است [و واجب نيست] . پس اگر نتوانست ، خداوند، عذر را پذيراتر است» .
۱۵۳.امام صادق عليه السلام : خداوند هنگامى كه كعبه را بنا نهاد ، حجر الأسود را در همين مكان كنونىاش نهاد ؛ زيرا خداوند ـ تبارك و تعالى ـ هنگامى كه از فرزندان آدم پيمان گرفت ، آن را در همين جا گرفت و فرشته ، پيمان[نامه] را در آن جا انداخت . از اين رو، حجر الأسود در آن ركن نهاده شد . آدم عليه السلام را از جاى كعبه به سوى صفا ، و حوّا را به سوى مروه راند ، و حجر الأسود را در آن ركن نهاد و چون آدم از صفا به حجر الأسود نگريست كه در آن ركن نهاده شده بود ، تكبير گفت و خدا را به يگانگى و بزرگى توصيف كرد و از اين رو سنّت بر تكبير[گويى به هنگام استلام يا ديدن حجر الأسود ]جارى شد .
ر . ك : ج ۵ ص ۳۶۵ (لمس و بوسيدن دو ركن كعبه) .
۴ / ۱۲
در سنگ انداختن به جمرهها و تكبير آن
۱۵۴.امام صادق عليه السلام : علّت سنگ انداختن به جمرهها آن است كه ابراهيم عليه السلام ابليس را در آن جاها ديد و جبرئيل به او فرمان داد كه هفت سنگريزه به او بيندازد و با هر سنگريزه تكبير بگويد ، و او چنين كرد و سنّت بر آن جارى شد .
۱۵۵.امام صادق عليه السلام : هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از مزدلفه (مشعر الحرام) آمد ، روز عيد قربان بر جمره عُقبا (دورترين و آخرين جمره) گذشت و هفت سنگريزه به سوى آن انداخت و آن گاه به مِنا آمد [و استقرار يافت] و آن از سنّت است .