حديث
۴۰.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله : هان ! هر عبادتى جوش و خروشى دارد كه سرانجام فروكش مىكند . پس هر كس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گيرد ، هدايت شده است و هر كه با سنّت من مخالفت ورزد ، گمراه شده و عملش بر باد رفته است . بدانيد كه من نماز مىخوانم ، مىخوابم ، روزه مىگيرم ، افطار مىكنم ، مىخندم و مىگريم . پس هر كه از روش و سنّت من روى گرداند ، از من نيست .
۴۱.امام على عليه السلام ـ در توصيف پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ : شيوهاش ، ميانهروى و كارش راهنمايى بود .
۴۲.امام على عليه السلام ـ در توصيف پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ : روشش ميانهروى و شيوهاش راهنمايى بود .
۴۳.امام على عليه السلام : راه ما [اهل بيت] ، ميانه و در فرمان ما،۱ بالندگى است .
۴۴.امام على عليه السلام : راست و چپ، گمراهى اند و راه ميانه ، راه اصلى است . كتاب جاويد خدا و سنّت بر جاى مانده پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آن راهنماست و رسيدن به سنّت، از اين راه ميسّر است .
۴۵.عوالى اللآلى : حديثى روايت شده كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله رو به روى مردم نشست و از قيامت سخن گفت و بر بيم آنان افزود . دلهاى مردمان نرم شد و گريستند . آن گاه ده تن از ياران پيامبر صلى اللّه عليه و آله در خانه عثمان بن مظعون گرد آمدند و همداستان شدند كه روزها را روزه بگيرند و شبزندهدارى كنند و با زنان نزديكى نكنند و بوى خوش به كار نبرند و پلاس بپوشند و تارك دنيا شوند و به سان راهبان، سر به بيابان بگذارند و ترك خانه و كاشانه كنند و خود را عقيم نمايند .
اين خبر به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد . به خانه عثمان رفت ؛ امّا او را نيافت . به همسر او فرمود : «آيا خبرى كه به من رسيده، حقيقت دارد ؟».
آن زن، نه مىخواست به پيامبر صلى اللّه عليه و آله دروغ گفته باشد و نه مىخواست كار شوهرش را افشا كند . از اين رو گفت : اگر عثمان به شما خبر داده ، راست گفته است .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله باز گشت . عثمان به خانهاش آمد . همسرش خبر آمدن پيامبر صلى اللّه عليه و آله را به او داد . وى و همراهانش ، خدمت پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيدند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آنان فرمود : «آيا به من خبر داده نشده است كه شما همداستان شدهايد ؟».
گفتند : ما جز در پى نيكى نبودهايم .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «من به اين، فرمان نيافتهام» . آن گاه فرمود : «جانهايتان بر شما حقّى دارند . روزه بگيريد و افطار هم بكنيد . شبزندهدارى كنيد و گاه نيز بخوابيد ، كه من روزه مىگيرم و افطار هم مىكنم (برخى روزها روزه نمىگيرم) ، شبزندهدارى مىكنم و مىخوابم . گوشت و چربى مىخورم و با همسرانم آميزش مىكنم . پس هر كس از سنّت من روى بگرداند ، از من نيست» .
سپس مردم را گرد آورد و برايشان سخنرانى كرد و فرمود : «چه شده است كه گروهى ، زن و عطر و خواب و لذّتهاى دنيا را بر خود حرام كردهاند ؟ ! من امّا به شما فرمان نمىدهم كه كشيش و راهب باشيد . به هيچ روى در دين من ، گوشت نخوردن ، كناره گرفتن از زنان و گوشه عزلت گزيدن در كنج صومعه نيست . گشت و گذار امّت من، در روزه ، و رهبانيت آنها، در جهاد است . خدا را بپرستيد و چيزى را شريك او نگيريد ، حج و عمره بگزاريد ، نماز بخوانيد ، زكات بدهيد ، ماه رمضان را روزه بگيريد و راست و پايدار بمانيد تا [همه چيز] برايتان راست بماند، كه پيشينيان شما به خاطر سختگيرى ، هلاك شدند . [در امر دينشان] بر خود سخت گرفتند و خداوند هم بر آنها سخت گرفت و باقىماندگان آنها در ديرها و صومعهها به سر مىبرند» .