83
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۶۷۹.صحيح البخارىـ به نقل از ابو هريره ـ: مردى نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد كه از ايشان [حيوانى طلب داشت و] طلب خود را مى‏خواست ؛ ولى با خشونت سخن گفت. اصحاب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواستند او را تنبيه كنند كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «رهايش كنيد ؛ همانا صاحب حق را سخنى است». سپس فرمود: «به او همتاى طلبش را بدهيد».
گفتند: اى پيامبر خدا ! چيزى نداريم، مگر بهتر از [حيوانِ] او.
فرمود: «بدهيد. از بهترين افراد شما، كسى است كه حقّ ديگرى را بهتر ادا كند».

۶۸۰.الكافىـ به نقل از معاوية بن وهب ـ: در روزگار پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بازارى به نام بطحاء بود كه بخشى از آن سنگ‏فرش شده بود و نماز بر جنازه‏ها را آن جا مى‏خواندند و در آن بازار، شير و روغن و كشك فروخته مى‏شد. [روزى] عربى صحرانشين با اسبش آمد و آن را بست و پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آن را از او خريد و داخل [خانه]شد تا پول آن را بياورد كه گروهى از منافقان آمدند و به او گفتند: اسبت را چند فروختى ؟ گفت: فلان و فلان مقدار. گفتند: چه بد فروختى ! اسبت بيشتر از آن مى‏ارزيد !
پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پول را براى او به طور كامل و تمام آورد ؛ امّا مرد عرب گفت: به خدا سوگند، آن را نفروختم. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «سبحان اللّه‏ ! چرا، به خدا سوگند، به من فروختى». صداها بالا گرفت و مردم گفتند: پيامبر خدا با مرد عرب، مجادله مى‏كند ! و مردم فراوانى گرد آمدند.
امام صادق عليه‏السلام فرمود: «همراه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يارانش نيز بودند كه خزيمة بن ثابت انصارى آمد و با دستش از ميان مردم، راهى گشود تا به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رسيد و گفت: اى پيامبر خدا ! من شهادت مى‏دهم كه تو آن را از او خريده‏اى.
مرد عرب گفت: آيا با اين كه نزد ما نبودى، شهادت مى‏دهى ؟
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به او فرمود: "آيا پيش ما حضور داشتى ؟".
خزيمه گفت: نه، اى پيامبر خدا ؛ امّا من مى‏دانم كه تو خريده‏اى. آيا در آنچه از نزد خداوند آورده‏اى، تصديقت كنم و تو را در برابر اين عرب صحرانشين خبيث تصديق نكنم ؟
پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از او خوشش آمد و فرمود: "اى خزيمه ! شهادت تو، شهادت دو مرد است"».


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
82

۶۷۹.صحيح البخاري عن أبي هريرة: إنَّ رَجُلاً أتَى النَّبِيَّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يَتَقاضاهُ، فَأَغلَظَ، فَهَمَّ بِهِ أصحابُهُ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: دَعوهُ، فَإِنَّ لِصاحِبِ الحَقِّ مَقالاً. ثُمَّ قالَ: أعطوهُ سِنّا مِثلَ سِنِّهِ. قالوا: يا رَسولَ اللّهِ، لا نَجِدُ إلاّ أمثَلَ مِن سِنِّهِ ! فَقالَ: أعطوهُ ؛ فَإِنَّ مِن خَيرِكُم أحسَنَكُم قَضاءً.۱

۶۸۰.الكافي عن معاوية بن وهب: كانَ البِلاطُ حَيثُ يُصَلّى عَلَى الجَنائِزِ سوقا عَلى عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يُسَمَّى البَطحاءَ، يُباعُ فيهَا الحَليبُ وَالسَّمنُ وَالأقِطُ۲، وإنَّ أعرابِيّا أتى بِفَرَسٍ لَهُ فَأَوثَقَهُ فَاشتَراهُ مِنهُ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ثُمَّ دَخَلَ لِيَأتِيَهُ بِالثَّمَنِ، فَقامَ ناسٌ مِنَ المُنافِقينَ فَقالوا: بِكَم بِعتَ فَرَسَكَ ؟ قالَ: بِكَذا وكَذا، قالوا: بِئسَ ما بِعتَ، فَرَسُكَ خَيرٌ مِن ذلِكَ ! وإنَّ رَسولَ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خَرَجَ إلَيهِ بِالثَّمَنِ وافِيا طَيِّبا.
فَقالَ الأَعرابِيُ: ما بِعتُكَ وَاللّهِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: سُبحانَ اللّهِ ! بَلى وَاللّهِ، لَقَد بِعتَني ! وَارتَفَعَتِ الأَصواتُ، فَقالَ النّاسُ: رَسولُ اللّهِ يُقاوِلُ الأَعرابِيَ. فَاجتَمَعَ ناسٌ كَثيرٌ.
فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه‏السلام: ومَعَ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أصحابُهُ، إذ أقبَلَ خُزَيمَةُ بنُ ثابِتٍ الأَنصارِيُّ، فَفَرَّجَ النّاسَ بِيَدِهِ حَتَّى انتَهى إلَى النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فَقالَ: أشهَدُ يا رَسولَ اللّهِ لَقَدِ اشتَرَيتَهُ مِنهُ، فَقالَ الأَعرابِيُّ: أتَشهَدُ ولَم تَحضُرنا ؟ وقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: أشَهِدتَنا ؟
فَقالَ لَهُ: لا يا رَسولَ اللّهِ، ولكِنّي عَلِمتُ أنَّكَ قَدِ اشتَرَيتَ، أفَاُصَدِّقُكَ بِما جِئتَ بِهِ مِن عِندِ اللّهِ ولا اُصَدِّقُكَ عَلى هذَا الأَعرابِيِّ الخَبيثِ ؟ !
قالَ: فَعَجِبَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وقالَ: يا خُزَيمَةُ، شَهادَتُكَ شَهادَةُ رَجُلَينِ.۳

1.. صحيح البخاري : ج ۲ ص ۸۰۹ ح ۲۱۸۳ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۲۲۵ ح ۱۲۰ ، سنن الترمذي : ج ۳ ص ۶۰۸ح ۱۳۱۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۳۹۵ ح ۹۳۹۹ ، السنن الكبرى : ج ۵ ص ۵۷۴ ح ۱۰۹۳۹ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۶ ص ۲۲۶ ح ۱۵۴۵۶ .

2.. الأقط : شيء يتّخذ من اللبن المخيض ، يطبخ ثمّ يترك حتى يمصل لسان العرب : ج ۷ ص ۲۵۷ «أقط» .

3.. الكافي : ج ۷ ص ۴۰۰ ح ۱ ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۱۰۸ ح ۳۴۲۷ عن عمارة بن خزيمة بن ثابتعن عمه نحوه ، وسائل الشيعة : ج ۱۸ ص ۲۰۱ ح ۳۳۷۳۸ ؛ سنن أبي داود : ج ۳ ص ۳۰۸ ح ۳۶۰۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۲۰۴ ح ۲۱۹۴۲ ، سنن النسائي : ج ۷ ص ۳۰۱ كلّها عن عمارة بن خزيمة عن عمه نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10475
صفحه از 513
پرینت  ارسال به