۶۷۶.تاريخ مدينةـ به نقل از محمّد بن سيرين ـ: عبد اللّه بن اُبَى بيمار شد و بيمارىاش بالا گرفت و به فرزندش گفت: من دوست دارم پيامبر خدا را ببينم، و تو ـ اگر مىخواهى ـ او را براى عيادتم بياور. فرزندش رفت و گفت: اى پيامبر خدا ! [پدرم] عبد اللّه بن اُبَى، به شدّت بيمار است و گمان نمىكنم كه زنده بماند. دوست دارد كه شما را ديدار كند.
پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود: «باشد و چه نيكوست!».
پيامبر صلىاللهعليهوآله و تنى از يارانش رفتند تا بر عبد اللّه بن اُبَى وارد شدند. عبد اللّه گفت: مرا بنشانيد. او را نشاندند. پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود: «اى بنده خدا، بيتابى ؟ !».
گفت: اى پيامبر خدا! تو را فرا نخواندم كه مرا سرزنش كنى ؛ بلكه تو را خواستم كه بر من رحمت آورى.
چشمان پيامبر صلىاللهعليهوآله را اشك فرا گرفت و سپس فرمود: «چه حاجتى دارى ؟».
گفت: حاجتم اين است كه چون مُردم، نزد من حاضر شوى و مرا با سه لباس از جامههاى خودت كفن كنى و با جنازهام بيايى و بر من نماز بخوانى.
پيامبر صلىاللهعليهوآله همه اين كارها را كرد، جز آن كه نمىدانم آيا نماز خواند يا داخل قبر شد يا نشد. سپس اين آيه نازل شد: «و هيچ گاه بر هيچ كدام از آنها (منافقان) نماز نخوان و بر قبرش نايست».
۶۷۷.مجمع البيانـ در بيان شأن نزول سخن خداى متعال: «اى پيامبر! از خدا پروا كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن، كه خداوند، دانا و حكيم است» ـ: در باره ابو سفيان بن حرب نازل شد و نيز عكرمة بن ابى جهل و ابو اَعوَر سلمى كه پس از جنگ اُحُد و با دريافت امان از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله وارد مدينه شدند و نزد عبد اللّه بن اُبَى آمدند تا با پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله گفتگو كنند. [سپس] آنها برخاستند و به همراه عبد اللّه بن اُبَى و عبد اللّه بن سعد بن ابى سَرح و طعمة بن اُبَيرق بر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله وارد شدند و گفتند: اى محمّد ! از ياد خدايانمان، لات و عزّا و منات، دست بكش و بگو كه آنها مىتوانند پرستشگران خود را شفاعت كنند. ما نيز تو و خدايت را وا مىنهيم.
اين بر پيامبر صلىاللهعليهوآله گران آمد. عمر بن خطّاب گفت: اى پيامبر خدا ! به ما اجازه بده آنها را بكشيم.
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «من به آنها امان دادهام» و پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمان داد و از مدينه اخراج شدند، و اين آيه نازل شد: «و از كافران اطاعت مكن» كه از مكّيان، ابو سفيان، ابو اعور و عكرمه بودند و از «منافقان»، عبد اللّه بن اُبَى، ابن سعد و طعمه بودند.