ر. ك: ص ۱۵ (مهرورزى پيامبر صلىاللهعليهوآله به دشمنان)
و ج ۷ ص ۳۳۱ (اسلام آوردن برخى از اسيران به دليل رفتار نيكو با آنان).
۱۵ / ۴
مدارا با بدكاران
۶۷۰.امام صادق عليهالسلام: روزى پيامبر صلىاللهعليهوآله نزد عايشه بود كه مردى اجازه ورود خواست. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «نكوهيده مردى !». پس عايشه برخاست و به اتاق [ديگرى] رفت و پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به آن مرد، اجازه ورود داد. چون مرد داخل شد، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله رو به او كرد و با خوشرويى با وى سخن گفت، تا اين كه صحبتهايش تمام شد و آن مرد رفت.
عايشه گفت: اى پيامبر خدا ! با اين كه آن حرف را در باره اين مرد زدى، باز با خوشرويى با او برخورد كردى !
در اين هنگام، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «از جمله بدترين بندگان خدا، آن كسى است كه به خاطر بدزبانىاش، همنشينى با او را خوش نداشته باشند».
۶۷۱.سنن أبى داوودـ به نقل از عايشه ـ: مردى از پيامبر صلىاللهعليهوآله اجازه ورود خواست. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «چه بد مردى !». هنگامى كه مرد داخل شد، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله با گشادهرويى با او سخن گفت، و چون بيرون رفت، گفتم: اى پيامبر خدا ! هنگامى كه اجازه خواست، گفتى: «چه بد مردى !» و چون داخل شد، با گشادهرويى با او رو به رو شدى. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اى عايشه! خداوند، بدزبانِ زشتكار را دوست ندارد».