505
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۱۳۶۰.السيرة النبويّة، ابن هشام ـ به نقل از ابو ايّوب انصارى ـ: ما براى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شام درست مى‏كرديم و نزد ايشان مى‏فرستاديم و هر گاه باقى‏مانده غذا را به ما بر مى‏گرداند، من و اُمّ ايّوب از جايى كه دست ايشان خورده بود، به قصد تبرّك مى‏خورديم.
شبى شامِ ايشان را فرستاديم و پياز يا سير هم به آن زده بوديم. وقتى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله غذا را برگرداند، اثرى از دست ايشان در آن نديديم. من با نگرانى نزد ايشان رفتم و گفتم: پدر و مادرم به فدايت، اى پيامبر خدا ! شامتان را برگردانديد؛ ولى من جاى دست شما را در آن نديدم، در حالى كه قبلاً وقتى آن را بر مى‏گردانديد، من و اُمّ ايّوب به قصد تبرّك از محلّ دست شما مى‏خورديم !
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «ديدم بوى سير مى‏دهد، و من هم كسى هستم كه [با پروردگارم يا فرشتگان] مناجات مى‏كنم ؛ امّا شما آن را بخوريد».
ما خود، آن غذا را خورديم و از آن پس، ديگر براى ايشان غذاى سيردار تهيّه نكرديم.

۱۳۶۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از سويد ـ: كاسه‏اى [غذا] را كه در آن سير بود، نزد پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آوردند. بوى سير را كه فهميد، دست كشيد و معاذ نيز دست كشيد و مردم نيز دست كشيدند. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «شما را چه شده است ؟». گفتند: شما دست كشيديد، ما نيز دست كشيديم. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «با نام خدا بخوريد، كه من با كسى راز و نياز مى‏كنم كه شما نمى‏كنيد».

ط ـ از دو خورش در يك وعده خوردن

۱۳۶۲.امام على عليه‏السلام: براى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مرغى هديه آوردند. بخشى از آن را پخت و بخشى را كباب كرد. سپس آنها را آورد و خورد و من نيز همراه ايشان خوردم، و نديدم كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ميان دو خورش جمع كند تا آن كه به خداوند ـ تبارك و تعالى ـ پيوست.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
504

۱۳۶۰.السيرة النبويّة لابن هشام عن أبي أيّوب الأنصاري: كُنّا نَصنَعُ لَهُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله العَشاءَ، ثُمَّ نَبعَثُ بِهِ إلَيهِ، فَإِذا رَدَّ عَلَينا فَضلَهُ تَيَمَّمتُ۱ أنا واُمُّ أيّوبَ مَوضِعَ يَدِهِ، فَأَكلَنا مِنهُ ؛ نَبتَغي بِذلِكَ البَرَكَةَ، حَتّى بَعَثنا إلَيهِ لَيلَةً بِعَشائِهِ وقَد جَعَلنا لَهُ بَصَلاً أو ثوما، فَرَدَّهُ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ولَم أرَ لِيَدِهِ فِيهِ أثَرا.
قالَ: فَجِئتُهُ فَزِعا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ ـ بِأَبي أنتَ واُمّي ـ رَدَدتَ عَشاءَكَ ولَم أرَ فيهِ مَوضِعَ يَدِكَ، وكُنتَ إذا رَدَدتَهُ عَلَينا تَيَمَّمتُ أنا واُمُّ أيّوبَ مَوضِعَ يَدِكَ ؛ نَبتَغي بِذلِكَ البَرَكَةَ !
قالَ: إنّي وَجَدتُ فيهِ ريحَ هذِهِ الشَّجَرَةِ، وأَنَا رَجُلٌ اُناجي، فَأَمّا أنتُم فَكُلوهُ.
قالَ: فَأَكَلناهُ ولَم نَصنَع لَهُ تِلكَ الشَّجَرَةَ بَعدُ.۲

۱۳۶۱.الطبقات الكبرى عن سويد: اُتِيَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بِقَصعَةٍ فيها ثومٌ، فَوَجَدَ ريحَ الثّومِ فَكَفَّ يَدَهُ، فَكَفَّ مُعاذٌ يَدَهُ، فَكَفَّ القَومُ أيدِيَهُم، فَقالَ لَهُم: ما لَكُم ؟ فَقالوا: كَفَفتَ يَدَكَ فَكَفَفنا أيدِيَنا. فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: كُلوا بِسمِ اللّهِ، فَإِنّي اُناجي مَن لا تُناجونَ.۳

ط ـ الجَمعُ بَينَ الإِدامَينِ

۱۳۶۲.الإمام عليّ عليه‏السلام: اُهدِيَ لِرَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دَجاجٌ، فَطُبِخَ بَعضُهُنَّ وشُوِيَ بَعضُهُنَّ، ثُمَّ اُتِي بِهِنَّ، فَأَكَلَ مِنهُنَّ فَأَكَلتُ مَعَهُ. وما رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جَمَعَ بَينَ إدامَينِ حَتّى لَحِقَ بِاللّهِ تَبارَكَ وتَعالى.۴

1.. يقال : يمّمته وتيمّمته ؛ إذا قصدته ، وأصله التعمّد والتوخّي النهاية : ج ۵ ص ۳۰۰ «يمم» .

2.. السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۲ ص ۱۴۴ ، سنن الترمذي : ج ۴ ص ۲۶۱ ح ۱۸۰۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۷ص ۴۲۳ ح ۲۰۹۵۲ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۵۲۱ ح ۵۹۳۸ كلّها عن جابر بن سمرة ، المعجم الكبير : ج ۴ ص ۱۲۰ ح ۳۸۵۵ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۵ ص ۴۴۲ ح ۴۱۷۵۴ وراجع : سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۱۱۶ ح ۳۳۶۴ .

3.. الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۳۹۵ .

4.. مسند زيد : ص ۴۲۱ عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم‏السلام .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10030
صفحه از 513
پرینت  ارسال به