همين شيوه غذا خوردن جبّاران به عنوان شيطانهايى در لباس انسان باشد. در اين صورت، غذا خوردن با دو انگشت در صورتى ناپسند مىشود كه از آن، تكبّر و بىاعتنايى به غذا، اين نعمت پُرارزش الهى، فهميده شود ؛ امرى كه تأثير فرهنگهاى ويژه و مكان و زمان را در آن نمىتوان ناديده گرفت و از اين رو امرى نسبى و تغييرپذير شمرده مىشود.۱
بر اين مبنا مىتوان در روزگارى كه جبّاران و ديگر شيطانهاى انساننما چنين غذا نمىخورند و يا همه مردم اعم از مستضعف و مستكبر به اين شيوه غذا مىخورند، خوردن با دو انگشت را ناپسند ندانست و شيوههايى را كه ممكن است در هر عصر و روزگار، ويژه متكبّران شود، ناپسند خواند. براى نمونه در روزگار كنونى، به كار گيرى دهها ابزار تشريفاتى و چيدن غذاهاى گران و رنگارنگ و وسايل بيش از حدّ نياز بر سر ميز، ويژه متموّلان متكبّر است و نمىتوان آن را مورد پسند دين دانست.