ه ـ نهى پيامبر صلىاللهعليهوآله از اندوختن غذا
۱۲۹۱.مسند ابن حنبلـ به نقل از اَنَس بن مالك ـ: سه پرنده براى پيامبر صلىاللهعليهوآله هديه آوردند. يكى را غذاى خدمتكارش ساخت. روز بعد، خدمتكار، آن را نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آورد. ايشان فرمود: «آيا تو را نهى نكردم كه چيزى ذخيره نكنى ؟ همانا خداوند، روزىِ هر فردايى را مىرساند».
۱۲۹۲.كشف الغمّة: پيامبر صلىاللهعليهوآله به يكى از زنانش فرمود: «آيا تو را نهى نكردم كه چيزى را براى فردا نگاه ندارى ؟ خداوند، روزىِ هر فردايى را مىرساند».
ر. ك: ج ۶ ص ۱۱۷ (سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله در مصرف / نيندوختن براى فردا).
و ـ گرسنه از دنيا رفتن پيامبر صلىاللهعليهوآله
۱۲۹۳.امام على عليهالسلام ـ در يكى از سخنرانىهاى ايشان ـ: پس به پيامبرت كه از همه پاكتر و وارستهتر است، تأسّى بجوى.... او از دنيا چندان نخورْد كه دهان را پُر كند، و به آن، چندان ننگريست كه [حتّى] گوشه چشمى بِدان افكند. پهلوهايش از همه لاغرتر و شكمش از همه تهىتر بود.... او با شكم گرسنه از دنيا رفت و با سلامت، به آخرت وارد شد.
۱۲۹۴.تنبيه الخواطر: عايشه مىگفت: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله هيچ گاه سير نخورد و گاه از سر دلسوزى، بر گرسنگىِ او مىگريستم و بر شكمش دست مىكشيدم و مىگفتم: جانم به فدايت ! كاش به اندازه خوراكت و سدّ جوعت از دنيا بهره مىبردى ! و پيامبر صلىاللهعليهوآله مىفرمود: «اى عايشه ! برادران [پيامبرِ] اولوا العزم من، بر سختتر از اين، شكيبايى كردند و بر همان حال در گذشتند و بر خدايشان وارد شدند و خداوند، بازگشتگاه آنها را گرامى داشت و پاداششان را فراوان كرد و من خجالت مىكشم كه به دليل رفاه در زندگىام، از آنان فروتر شوم ! پس اين كه روزهايى كوتاه را شكيب ورزم، برايم دوستداشتنىتر از آن است كه از بهرهام در آخرت كاسته شود، و هيچ چيزى برايم محبوبتر از پيوستن به دوستان و برادرانم نيست».
عايشه گفت: به خدا سوگند، از اين سخن، يك هفته نگذشته بود كه خداوند، او را قبض روح كرد.