جبل براى ايشان انگشترى به هديه آورد كه از آهن و روكش آن از نقره بود و پيامبر اكرم آن را به دست نمود.۱ در الكافى نيز حديثى هست كه استفاده موقّت و كوتاهمدّت انگشترى از طلا را به پيامبر صلىاللهعليهوآله نسبت داده است ؛ ولى اين حديث، مشكل سندى دارد۲ و عالمان نيز به مضمون آن عمل ننموده و برخى، آن را منسوخ و مخالف اجماع فقيهان دانسته، و برخى، آن را توجيه كردهاند.۳ يكى از توجيهها آن است كه پيامبر صلىاللهعليهوآله آن را به دست كرد و بيرون آورد تا نشان دهد كه به دست كردن انگشتر طلا براى مردان حرام است.۴ روايت ترمذى به نقل از ابن عمر، مؤيّد خوبى براى اين توجيه است. او مىگويد:
۰.إنَّ النَّبِىَّ صلىاللهعليهوآله صَنَعَ خاتَما مِن ذَهَبٍ، فَتَخَتَّمَ بِهِ فى يَمينِهِ، ثُمَّ جَلَسَ عَلَى المِنبَرِ، فَقالَ: إنّى كُنتُ اتَّخَذتُ هذَا الخاتَمَ فى يَمينى، ثُمَّ نَبَذَهُ وَ نَبَذَ النّاسُ خَواتيمَهُم.۵
۰.پيامبر صلىاللهعليهوآله انگشترى از طلا درست كرد و آن را به دست راستش كرد و سپس بر منبر نشست و فرمود: «من، اين انگشتر را پيشتر به دست راستم مىكردم» و سپس آن را كنار نهاد و مردم نيز كنار نهادند.
گفتنى است كه پيامبر صلىاللهعليهوآله به انگشتر خود كه نام «اللّه» در نقش آن بوده، احترام مىنهاد و به گاه رفتن به دستشويى، آن را از دست خود بيرون مىآورد.۶
1.. ر . ك : ص ۴۳۳ ح ۱۲۳۱ .
2.. الكافى : ج ۶ ص ۴۷۶ ح ۹ . سند اين حديث ، به دليل اشتمال بر سهل بن زياد ـ كه به غلو متّهم شده ـ و نيز جعفر بن محمّد قمى اشعرى ـ كه توثيق ندارد ـ ، از صحّت اصطلاحى برخوردار نيست .
3.. ر . ك : وسائل الشيعة : ج ۴ ص ۴۱۲ ذيل ح ۵۵۶۷ ، مستند الشيعة ، نراقى : ج ۴ ص ۳۵۸ .
4.. مهذّب الأحكام فى بيان الحلال و الحرام ، عبد الأعلى سبزوارى : ج ۵ ص ۳۰۷ .
5.. سنن الترمذى : ج ۴ ص ۲۲۷ ح ۱۷۴۱ .
6.. ر . ك : ص ۴۴۱ ح ۱۲۵۲ .