۱۰۷۷.صحيح مسلمـ به نقل از عايشه ـ: بستر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله كه بر آن مىخوابيد، پوستى دبّاغى شده بود كه از پوست درخت خرما پُر شده بود.
۱۰۷۸.الزهد، ابن حنبل ـ به نقل از عايشه ـ: زنى از انصار بر من وارد شد و ديد كه بستر پيامبر صلىاللهعليهوآله، عبايى دولا شده است. به خانه خود رفت و برايم بسترى فرستاد كه با پشم، پُر شده [و نرمتر] بود. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بر من وارد شد و فرمود: «اين چيست، اى عايشه ؟». گفتم: اى پيامبر خدا ! فلان خانم انصارى بر من وارد شد و بسترت را كه ديد، رفت و اين را برايم فرستاد.
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «آن را به او باز گردانيد» ؛ ولى من آن را باز نگرداندم و خوشم آمد كه در اتاقم باشد تا آن گاه كه آن را سه بار به من فرمود، [و در پايان] فرمود: «آن را باز گردان، اى عايشه ! به خدا سوگند، اگر مىخواستم، خداوند، كوههاى طلا و نقره همراهم مىكرد». پس، من آن را باز گرداندم.
۱۰۷۹.صحيح البخارىـ به نقل از عايشه ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله در شب، حصيرى را براى خود مىگرفت و بر آن نماز مىخواند و در روز، آن را مىگستراند و بر آن مىنشست.
۱۰۸۰.المعجم الكبيرـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله زيلويى به نام كُز (/ كُر) داشت.
ر. ك: ج ۳ ص ۱۹۱ (سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله در خوابيدن و بيدار شدن / بستر پيامبر صلىاللهعليهوآله).