۱۰۶۳.الطبقات الكبرىـ به نقل از عبد اللّه بن يزيد هزلى ـ: خانههاى همسران پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله را هنگامى كه عمر بن عبد العزيز آنها را منهدم كرد، ديدم و او (عمر) فرماندار مدينه در خلافت وليد بن عبد الملك بود. او آنها را به مسجد افزود. آنها خانههايى خشتى بودند با حياطخلوتهايى از چوبِ بىبرگ خرما كه گلاندود شده بودند. شمردم. نُه اتاق با حياطهايشان بودند و ميان خانه عايشه تا درى قرار داشتند كه كنار خانه اسماء دختر حسن بن عبد اللّه بن عبيد اللّه باز مىشد. و اتاق اُمّ سلمه و حياط آن را ـ كه از خشت ساخته شده بود ـ، ديدم. از نوهاش پرسيدم. گفت: هنگامى كه پيامبر صلىاللهعليهوآله براى نبرد به دومة الجندل رفت، امّ سلمه [ديوار] حياطش را با خشت ساخت و هنگامى كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و به خشتها نگريست، پيش از ديگر همسرانش، بر او وارد شد و گفت: اين بنا چيست ؟ امّ سلمه گفت: خواستم ـ اى پيامبر خدا ـ كه جلوى ديدگان مردم را بگيرم. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اى امّ سلمه ! بدترين چيزى كه دارايى مسلمان در آن مىرود، ساختمان است».
۱۰۶۴.الطبقات الكبرىـ به نقل از نِجاد بن فرّوخ يربوعى، از پيرمردى از اهل مدينه ـ: حجرههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله را پيش از منهدم شدن ديدم. با چوبهاى بىبرگ نخل و پوشيده شده با پوست و چرم بودند.
۱۰۶۵.البدايه و النهاية: خانههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله از چوبِ بىبرگ نخل ـ كه رويَش گل ماليده بودند ـ، ساخته شده و برخى از آنها از سنگهاى روى هم چيده درست شده بودند و سقفهايشان همگى از چوب بىبرگ نخل بود.
۱۰۶۶.البداية و النهاية: حسن بن ابى الحسن بصرى ـ كه جوانى به همراه مادرش خيره (آزاد كرده اُمّ سلمه) بود ـ، گفت: من دستم به بلندترين سقف در حجره پيامبر صلىاللهعليهوآله نيز مىرسيد.
گفتنى است كه حسن بصرى، خوش قد و بالا، تنومند و قدبلند بود.