357
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۱۰۶۲.الطبقات الكبرىـ به نقل از معاذ بن محمّد انصارى ـ: در مجلسى كه عمران بن ابى اَنَس در آن بود، شنيدم كه عطاى خراسانى، ميان قبر و منبر پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏گويد: حجره‏هاى همسران پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ديدم كه از چوب بى‏برگ نخل، و درهاى آنها، پلاس بودند و پارچه‏هايى از موى سياه آويخته بودند. من حاضر بودم كه نامه وليد بن عبد الملك خوانده مى‏شد و فرمان داده بود كه حجره‏هاى همسران پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را [خراب و] جزو مسجد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كنند. در هيچ روزى به اندازه آن روز، انسان‏هاى گريان نديدم.
عطاء گفت: شنيدم سعيد بن مسيّب در آن روز مى‏گويد: به خدا سوگند، دوست مى‏داشتم كه آنها، حجره‏ها را به حال خود رها مى‏كردند تا تازه‏متولّدان مدينه و كسانى كه از ديگر جاها به آن جا مى‏آمدند، مى‏ديدند كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در روزگار حياتش به چه چيزى اكتفا كرد و اين، موجب زهد ورزيدن مردم و بى‏رغبتى به تكاثر و تفاخر دنيوى مى‏شد.
هنگامى كه عطاى خراسانى سخنش را به پايان برد، عمران بن ابى اَنَس گفت: چهار اتاق از آنها، با خشت ساخته شده بودند كه حياط‏خلوت‏هايى ساخته شده با چوبِ بى‏برگ نخل داشتند، و پنج اتاق هم با چوبِ بى‏برگ نخل گل‏اندود شده، ساخته شده بودند و حياط‏خلوت نداشتند و بر درهايشان پلاس [و پارچه‏هاى مويى]آويخته بود. آن را اندازه گرفتم. سه ذراع در يك ذراع و يك استخوان يا كمتر از يك استخوان بود.
امّا آنچه از فراوانى گريه گفتى، خود را در مجلسى يافتم كه چند تن از پسران ياران پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بودند و از جمله: ابو سلمه فرزند عبد الرحمان، ابو اُمامه فرزند سهل بن حنيف و خارجه فرزند زيد بودند و آنها گريستند تا آن جا كه محاسنشان از اشك، تر شد، و روزى ابو امامه گفت: كاش به آن حجره‏ها كارى نداشتند و ويرانشان نمى‏كردند تا مردم از اين همه ساختن‏ها كوتاه بيايند و آنچه را خداوند براى پيامبرش پسنديده بود، ببينند، با آن كه كليد خزائن دنيا به دستش بود !۱

1.. نويسنده كتاب التراتيب الإداريّة مى‏گويد : پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خانه‏هايش را در كنار مسجد و با خشت بنا كرد و باشاخه‏هاى بى‏برگ خرما سقف زد . چهار ديوار اصلى گرداگرد آنها ، با خشت و ديوارهاى جدا كننده درونى آنها از شاخه نخل اندود شده با گِل و پوست‏هاى پشمى بود . پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى آنها در و پنجره قرار داد تا هم هوا وارد و خارج شود و هم خود به سرعت و راحتى بتوانند خارج و داخل شوند . اتاق عايشه در رديف خانه فاطمه عليهاالسلام بود و درش رو به قبله باز مى‏شد . سخن ابن زباله ، مورّخ مشهور عرب ، اين نكته را تأييد مى‏كند . او مى‏نويسد : ميان اتاق عايشه و حفصه راهى بود و از همان خانه خود با يكديگر گفتگو مى‏كردند ، و خانه حفصه ، سمت راست دريچه خاندان عمر و در جنوب خانه عايشه ، به سمت شرق بود و پس از اينها ، منزل بقيّه همسران پاك پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قرار داشت و درِ خانه فاطمه عليهاالسلامضريح مانندى بر روى خانه پدرش بود كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از طريق آن ، از حال فاطمه سراغ مى‏گرفت .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
356

۱۰۶۲.الطبقات الكبرى عن معاذ بن محمّد الأنصاريّ: سَمِعتُ عَطاءَ الخُراسانِيَّ في مَجلِسٍ فيهِ عِمرانُ بنُ أبي أنَسٍ يَقولُ ـ وهُوَ فيما بينَ القَبرِ وَالمِنبَرِ ـ: أدرَكتُ حُجَرَ أزواجِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مِن جَريدِ النَّخلِ، عَلى أبوابِهَا المُسوحُ مِن شَعرٍ أسوَدَ.
فَحَضَرتُ كِتابَ الوَليدِ بنِ عَبدِالمَلِكِ يُقرَأُ، يَأمُرُ بِإِدخالِ حُجَرِ أزواجِ النَّبِيِّ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ، فَما رأَيتُ يَوما أكثَرَ باكِيا مِن ذلِكَ اليَومِ.
قالَ عَطاءٌ: فَسَمِعتُ سَعيدَ بنَ المُسَيَّبِ يَقولُ يَومَئِذٍ: وَاللّهِ، لَوَدِدتُ أنَّهُم تَرَكوها عَلى حالِها، يَنشَأُ ناشِئٌ مِن أهلِ المَدينَةِ ويَقدَمُ القادِمُ مِنَ الاُفُقِ، فَيَرى مَا اكتَفى بِهِ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله في حَياتِهِ، فَيَكونُ ذلِكَ مِمّا يُزَهِّدُ النّاسَ فِي التَّكاثُرِ وَالتَّفاخُرِ فيها ـ يَعنِي الدُّنيا ـ.
قالَ مُعاذٌ: فَلَمّا فَرَغَ عَطاءٌ الخُراسانِيُّ مِن حَديثِهِ، قالَ عِمرانُ بنُ أبي أنَسٍ: كانَ مِنها أربَعَةُ أبياتٍ بِلِبنٍ لَها حُجَرٌ مِن جَريدٍ، وكانَت خَمسَةُ أبياتٍ مِن جَريدٍ مُطيَّنَةً لا حُجَرَ لَها، عَلى أبوابِها مُسوحُ الشَّعرِ، ذَرَعتُ السِّترَ فَوَجَدتُهُ ثَلاثَ أذرُعٍ في ذِراعٍ وَالعَظمِ أو أدنى مِنَ العَظمِ. فأمّا ما ذَكَرتَ مِن كَثرَةِ البُكاءِ، فَلَقَد رَأَيتُني في مَجلِسٍ فيهِ نَفَرٌ مِن أبناءِ أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، مِنهُم: أبو سَلَمَةَ بنُ عَبدِ الرّحمنِ، وأَبو اُمامَةَ بنُ سَهلِ بنِ حُنيفٍ، وخارِجَةُ بنُ زَيدٍ، وإنَّهُم لَيَبكونَ حَتّى أخضَلَ لِحاهُمُ الدَّمعُ، وقالَ يَومَئِذٍ أبو اُمامَةَ: لَيتَها تُرِكَت فَلَم تُهدَم حَتّى يَقصُرَ النّاسُ عَنِ البِناءِ، ويَرَوا ما رَضِيَ اللّهُ لِنَبِيِّهِ ومفاتيحُ خَزائِنِ الدُّنيا بِيَدِهِ۱ !۲

1.. قال في التراتيب الإدارية : «بنى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مساكنه إلى جنب المسجد باللبن وسقفها بجذوع النخل والجريد ، وكانمحيطها مبنيّا باللبن وقواطعها الداخلة من الحديد المكسو بالطّين والمسوح الصّوفية ، وجعل لها أبواب منافذ متقنة الهواء ، داعية إلى السّهولة في الدّخول والخروج ، وخفّة الحركة مع وفر الزّمن والسّرعة إلى المقصد ، وكان منزل السّيّدة عائشة صفة إلى منزل السيّدة فاطمة ، وكان به فتحة إلى القبلة ، يؤيّد ذلك قول ابن زبالة : كان بين بيت حفصة ومنزل عائشة طريق ، وكانتا تتهاديان الكلام وهما في منزلهما من قرب ما بينهما ، وكان بيت حفصة على يمين خوخة آل عمر في جنوب بيت عائشة إلى الشّرق ، وكان من دونهما منازل بقية الأزواج الطّاهرات ، وكان بمنزل فاطمة شبّاك يطلّ على منزل أبيها ، وكان صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يستطلع أمرها منه» .

2.. الطبقات الكبرى : ج ۸ ص ۱۶۷ وج ۱ ص ۴۹۹ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۳ ص ۳۴۸ وج ۱۲ ص ۵۰ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10449
صفحه از 513
پرینت  ارسال به