۶۳۰.معانى الأخبار: پيامبر صلىاللهعليهوآله با يارانش نماز مىخواند كه يكى از سجدههايش را طول داد. هنگامى كه نماز را سلام داد، به ايشان گفته شد: اى پيامبر خدا ! اين سجده را طول داديد ! پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «آرى، فرزندم بر پشتم سوار شده بود و خوش نداشتم كه او را زودتر از وقتى كه خودش مىخواهد، پايين بياورم».
۶۳۱.الكافىـ به نقل از معاوية بن عمّار ـ: شنيدم كه امام صادق عليهالسلام در باره اين آيه: «اى پيامبر! به كسانى از اسيران [بدر] كه در اختيارتان هستند، بگو: اگر خدا خيرى در دلهاى شما بداند، به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده است، مىدهد و شما را مىآمرزد» فرمود: «در باره عبّاس، عقيل و نوفل نازل شد» و فرمود: «پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله [مسلمانان را] در جنگ بدر از كشتن حتّى يك نفر از بنى هاشم و نيز ابو البخترى باز داشت، و به اسارت در آمدند».
۶۳۲.پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله ـ خطاب به يارانش در جنگ بدر ـ: گروهى از بنى هاشم و ديگران به زور [از مكّه] بيرون آورده شدهاند و آنان نيازى به جنگ با ما نداشتند. هر كس از شما، فردى از بنى هاشم را ديد، او را نكشد و هر كس ابو البخترى را نيز ديد، او را نكشد، و هر كس عبّاس را ديد، او را نكشد، كه او را به زور براى جنگ آوردهاند.
۶۳۳.صحيح مسلمـ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاص ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله اين سخن خداوند عز و جل در باره ابراهيم را تلاوت كرد كه: «بار خدايا ! اين بتها بسيارى از مردم را گمراه ساختند. پس هر كه از من پيروى كند، او از من است»تا آخر آيه.۱ عيسى عليهالسلام نيز گفت: «اگر عذابشان كنى، آنان بندگان تو اند و اگر ايشان را بيامرزى، به راستى كه تو عزّتمند و حكيمى». پيامبر صلىاللهعليهوآله سپس دستانش را بلند كرد و فرمود: «بار خدايا ! امّت من، امّت من !» و گريست.
پس خداوند عز و جل فرمود: «اى جبرئيل ! به نزد محمّد برو و البتّه پروردگار تو داناتر است و از او بپرس كه چرا گريه مىكند».
جبرئيل ـ كه درود و سلام بر او باد ـ نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد و از ايشان پرسيد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به او خبر داد كه چه گفته است و البتّه خدا بهتر مىداند.
خداوند عز و جل فرمود: «اى جبرئيل ! به نزد محمّد برو و بگو: ما تو را در باره امّتت راضى خواهيم كرد و تو را دلگير نخواهيم ساخت».