19
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۶۱۱.تفسير القرطبى: روايت شده است كه چون در جنگ اُحُد، دندان‏هاى ميانى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شكست و صورتش شكافته شد، اين حادثه بر يارانش سخت گران آمد و گفتند: كاش نفرينشان كنى !
فرمود: «من براى لعن [و نفرين] مبعوث نشده‏ام ؛ بلكه براى دعوت [به حق] و رحمت، برانگيخته گشته‏ام. بار خدايا ! قوم مرا هدايت فرما، كه آنان نادان اند».

۶۱۲.إعلام الورىـ به نقل از صباح بن سَيابه ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: درست است كه مى‏گويند دندان‏هاى ميانى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شكسته شدند ؟
فرمود: «نه، به خدا سوگند، زمانى كه رحلت نمود، سالم بود ؛ امّا صورتش شكاف داشت».
گفتم: آن غار اُحُد كه مى‏گويند پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به آن پناه برد، چه ؟
فرمود: «به خدا سوگند كه ايشان از جاى خود تكان نخورد، و به ايشان گفته شد: چرا نفرينشان نمى‏كنى ؟ فرمود: "بار خدايا ! قوم مرا هدايت فرما"».

۶۱۳.السنن الكبرىـ به نقل از ابن مسعود ـ: هنگامى كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پشتْ كردن مردم را ديد، فرمود: «خدايا! هفت سال، مانند هفت سال يوسف!» و قحطى، آنان را چنان فرا گرفت كه گوشت مرده و پوست و استخوان خوردند. سپس ابو سفيان و مردمى از مكّه آمدند و گفتند: اى محمّد ! تو مى‏گويى كه براى رحمت برانگيخته شده‏اى، در حالى كه قومت هلاك شدند ! [اگر راست مى‏گويى،] برايشان دعا كن.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دعا كرد و باران بر آنها باريد و هفت سال چنان باران داشتند كه مردم از فراوانى باران شكايت كردند. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «خدايا! به اطراف ما و نه بر خود ما [ببارد]» و ابرها از بالاى سر ايشان كنار رفت و بر مردم اطراف [مكّه] باريد.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
18

۶۱۱.تفسير القرطبي: قَد جاءَ صَريحا مُبَيَّناأنَّهُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لَمّا كُسِرَت رَباعِيَتُهُ وشُجَّ وَجهُهُ يَومَ اُحُدٍ، شَقَّ ذلِكَ عَلى أصحابِهِ شَقّا شَديدا، وقالوا: لَو دَعَوتَ عَلَيهِم !
فَقالَ: إنّي لَم اُبعَث لَعّانا، ولكِنّي بُعِثتَ داعِيا ورَحمَةً، اللّهُمَّ اغفِر لِقَومي فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ.۱

۶۱۲.إعلام الورى عن الصباح بن سيابة عن الإمام الصادق عليه‏السلام، قال: قُلتُ: كُسِرَت رَباعِيَتُهُ[صلى‏الله‏عليه‏و‏آله] كَما يَقولُهُ هؤُلاءِ ؟ قالَ: لا وَاللّهِ ! ما قَبَضَهُ اللّهُ إلاّ سَليما، ولكِنَّهُ شُجَّ في وَجهِهِ.
قُلتُ: فَالغارُ في اُحُدٍ الَّذي يَزعُمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صارَ إلَيهِ ؟ قالَ: وَاللّهِ ما بَرِحَ مَكانَهُ، وقيلَ لَهُ: ألا تَدعو عَلَيهِم ؟ قالَ: اللّهُمَّ اهدِ قَومي.۲

۶۱۳.السنن الكبرى عن ابن مسعود: لَمّا رَأى رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مِنَ النّاسِ إدبارا، قالَ: «اللّهُمَّ بِسَبعٍ كَسَبعِ يوسُفَ»، فَأَخَذَتهُم سَنَةٌ۳ حَتّى أكَلُوا المَيتَةَ وَالجُلودَ وَالعِظامَ. فَجاءَهُ أبو سُفيانَ وناسٌ مِن أهلِ مَكَّةَ، فَقالوا: يا مُحَمَّدُ، إنَّكَ تَزعُمُ أنَّكَ بُعِثتَ رَحمَةً، وإنَّ قَومَكَ قَد هَلَكوا، فَادعُ اللّهَ لَهُم.
فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فَسُقُوا الغَيثَ فَأَطبَقَت عَلَيهِم سَبعا، فَشَكَا النّاسُ كَثرَةَ المَطَرِ، فَقالَ: «اللّهُمَّ حَوالَينا ولا عَلَينا»، فَانحَدَرَتِ السَّحابَةُ عَن رَأسِهِ، قالَ: فَاُسقِيَ النّاسُ حَولَهُم.۴

1.. تفسير القرطبي : ج ۴ ص ۲۰۰ ، شعب الإيمان : ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۱۴۴۷ عن عبداللّه‏ بن عبيد نحوه ، الشفا : ج ۱ص ۱۰۵ وفيه «اهد قومي» بدل «اغفر لقومي» .

2.. إعلام الورى : ج ۱ ص ۱۷۹ ، بحار الأنوار : ج ۲۰ ص ۹۶ ح ۲۸ .

3.. السَّنَةُ ـ مطلقَةً ـ : السَّنَةُ المُجدِبَة ، اوقَعوا ذلك عليها ، إكبارا لها و تشنيعا واستطالةً ، يقال : أصابتهم السنَةُ لسان العرب : ج ۳ ص ۵۰۱ «سنه» .

4.. السنن الكبرى : ج ۳ ص ۴۹۲ ح ۶۴۲۸ ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج ۲ ص ۳۲۶ ، السيرة النبويّة لابن كثير : ج ۲ص ۹۰ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۱ ص ۲۲۶ نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6793
صفحه از 513
پرینت  ارسال به