173
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۷۹۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه‏ بن ابى بكر ـ: مردى از ياران پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، از آنانى كه همراه ايشان در جنگ حنين حاضر بودند، مى‏گويد: به خدا سوگند، من در كنار پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سوار بر شترم حركت مى‏كردم و كفشى زمخت به پا داشتم. شترم با شتر پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به هم پيچيدند و لبه كفشم به ساق پاى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گرفت و آزرده‏اش كرد. پيامبر هم با تازيانه به پايم زد و فرمود: «آزارم دادى، عقب‏تر بيا!».
من باز گشتم و فرداى آن روز، پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مرا طلبيد. [با خود] گفتم: به خدا سوگند، اين به خاطر آزارى (آسيبى) است كه ديروز به پاى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وارد آوردم. از اين رو نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رفتم و توقّع [كيفر و سرزنش]داشتم ؛ امّا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به من فرمود: «تو ديروز به پايم آسيبى زدى و آزارم دادى و من هم بر پايت تازيانه زدم. از اين رو تو را فرا خواندم تا در عوض آن، چيزى به تو بدهم» و هشتاد گوسفند در برابر ضربه‏اى كه به من زده بود، به من بخشيد.

ر. ك: ص ۱۴۵ ح ۷۶۳.

۲۰ / ۷

اگر من عدالت نورزم، چه كسى عدالت بورزد ؟

۷۹۵.الإرشاد: هنگامى كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله غنيمت‏هاى حُنَين را تقسيم كرد، مردى دراز قامت با چهره‏اى گندمگون و گوژپشت، پيش آمد كه نشانِ سجده، ميان دو چشمش بود. پس سلام [جمعى] داد ؛ ولى به شخص پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى سلام، خطاب نكرد و آن گاه گفت: ديدم كه با اين غنيمت‏ها چه كردى !
فرمود: «چه ديدى ؟».
گفت: نديدم كه عدالت بورزى !
پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خشمگين گشت و فرمود: «واى بر تو ! اگر عدالت نزد من نباشد، نزدِ چه كسى خواهد بود ؟».
مسلمانان گفتند: آيا وى را نكشيم ؟
فرمود: «او را وا گذاريد. زود است كه وى پيروانى يابد كه از دين، خارج مى‏شوند، چنان كه تير از هدف در مى‏گذرد. خداوند، آنان را به دستِ كسى مى‏كشد كه محبوب‏ترينِ آفريدگان نزد وى پس از من است».
پس امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه‏السلام او را در شمار خوارج و در نبرد نهروان كشت.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
172

۷۹۴.تاريخ الطبري عن عبداللّه‏ بن أبي بكر: إنَّ رَجُلاً مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مِمَّن شَهِدَ مَعَهُ حُنَينا قالَ: وَاللّهِ، إنّي لَأَسيرُ إلى جَنبِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عَلى ناقَةٍ لي وفي رِجلَيَّ نَعلٌ غَليظَةٌ، إذ زَحَمَت ناقَتي ناقَةَ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ويَقَعُ حَرفُ نَعلي عَلى ساقِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فَأَوجَعَهُ، قالَ: فَقَرَعَ قَدَمي بِالسَّوطِ وقالَ: أوجَعتَني، فَتَأَخَّر عَنّي.
فَانصَرَفتُ، فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ إذا رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يَلتَمِسُني، قالَ: قُلتُ: هذا وَاللّهِ لِما كُنتُ أصَبتُ مِن رِجلِ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بِالأَمسِ، قالَ: فَجِئتُهُ وأَنَا أتَوَقَّعُ، فَقالَ لي: إنَّكَ قَد أصَبتَ رِجلي بِالأَمسِ فَأَوجَعتَني، فَقَرَعتُ قَدَمَكَ بِالسَّوطِ، فَدَعَوتُكَ لِأُعَوِّضَكَ مِنها.
فَأَعطاني ثَمانينَ نَعجَةً بِالضَّربَةِ الَّتي ضَرَبَني.۱

راجع: ص ۱۴۴ ح ۷۶۳.

۲۰ / ۷

مَن يَعدِلُ إذا لَم أكُن أعدِلُ ؟ !

۷۹۵.الإرشاد: لَمّا قَسَمَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله غَنائِمَ حُنَينٍ، أقبَلَ رَجُلٌ طُوالٌ آدَمُ أجنَأُ۲، بَينَ عَينَيهِ أثَرُ السُّجودِ، فَسَلَّمَ ولَم يَخُصَّ النَّبِيَّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ثُمَّ قالَ: قَد رَأَيتُكَ وما صَنَعتَ في هذِهِ الغَنائِمِ ! قالَ: وكَيفَ رَأيتَ ؟ قالَ: لَم أرَكَ عَدَلتَ !
فَغَضِبَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وقالَ: وَيلَكَ ! إذا لَم يَكُنِ العَدلُ عِندي فَعِندَ مَن يَكونُ ؟ !
فَقالَ المُسلِمونَ: أ لا نَقتُلُهُ ؟ فَقالَ: دَعوهُ ؛ سَيكونُ لَهُ أتباعٌ يَمرُقونَ مِنَ الدّينِ كَما يَمرُقُ السَّهمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، يَقتُلُهُمُ اللّهُ عَلى يَدِ أحَبِّ الخَلقِ إلَيهِ مِن بَعديِ.
فَقَتَلَهُ أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه‏السلام فيمَن قَتَلَ يَومَ النَّهرَوانِ مِنَ الخَوارِجِ.۳

1.. تاريخ الطبري : ج ۳ ص ۹۳ ، مكارم الأخلاق لابن أبي الدنيا : ص ۲۶۲ ح ۴۰۷ ، السيرة النبويّة لابن كثير : ج ۳ص ۶۷۱ نحوه .

2.. الاُدمة : السّمرة . وأجنأ : أي أحدب الظهر لسان العرب : ج ۱۲ ص ۱۱ «أدم» و ج ۱ ص ۵۰ «جنأ» .

3.. الإرشاد : ج ۱ ص ۱۴۸ ، شرح الأخبار : ج ۱ ص ۳۱۸ ح ۲۸۵ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۳۸۷ ، كشف الغمّة : ج ۱ص ۴۱۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۱۶۱ ح ۶ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10005
صفحه از 513
پرینت  ارسال به