15
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۶۰۵.حلية الأولياءـ به نقل از اَنَس ـ: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مهربان‏ترين فرد با مردم بود. به خدا سوگند، اِبايى نداشت كه در بامدادى سرد، براى برده‏اى يا كنيزى يا كودكى آب بياورد تا او دست و رويش را بشويد، و هيچ درخواست كننده‏اى از ايشان چيزى درخواست نمى‏كرد، مگر اين كه به سخنان او گوش مى‏داد و از نزد وى نمى‏رفت، تا آن كه او ايشان را ترك كند، و هيچ كس به سوى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست دراز نمى‏كرد، مگر آن كه ايشان آن را مى‏گرفت و دستش را از دست او نمى‏كشيد تا وقتى كه وى دستش را [عقب] بكشد.

ر. ك: ج ۴ ص ۴۳۹ (سيره پيامبر عليه‏السلام در حضور در مجالس / ابراز مهر و محبّت).

۱۴ / ۴

مهرورزى پيامبر صلّی الله علیه و آله به دشمنان

۶۰۶.امام على عليه‏السلام ـ در احتجاج ايشان با شخصى يهودى ـ: محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به خاطر خدا شكيب ورزيد و براى قومش عذرى باقى نگذاشت، آن گاه كه از سوى آنها تكذيب و رانده شد و سنگش زدند، و ابو لهب، رحِم شتر ماده و گوسفندى را بر سر او انداخت و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به جائيل، فرشته كوه‏ها، وحى كرد كه كوه‏ها را بشكافد و خود را به پيامبر برساند و گوش به فرمان او باشد. او نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد و گفت: فرمان دارم كه مطيع تو باشم. اگر فرمان دهى كه كوها را بر سرشان خراب و ايشان را هلاك كنم[، چنين مى‏كنم].
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «من براى رحمت برانگيخته شده‏ام. خداى من ! امّتم را هدايت كن، كه آنها نادان اند».

۶۰۷.صحيح البخارىـ به نقل از ابن مسعود ـ: گويى پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را مى‏بينم كه داستان پيامبرى از پيامبران را به نمايش مى‏گذارد كه قومش او را زدند و خونينش كردند و او خون از چهره‏اش پاك مى‏كرد و مى‏گفت: «بار خدايا ! قوم مرا بيامرز ؛ زيرا آنان نادان اند».


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
14

۶۰۵.حلية الأولياء عن أنس: كانَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مِن أشَدِّ النّاسِ لُطفا بِالنّاسِ، فَوَاللّهِ، ما كانَ يَمتَنِعُ في غَداةٍ بارِدَةٍ مِن عَبدٍ ولا أمَةٍ ولا صَبِيٍّ أن يَأتِيَهُ بِالماءِ، فَيَغسِلَ وَجهَهُ وذِراعَيهِ، وما سَأَلَهُ سائِلٌ قَطُّ إلاّ أصغى إلَيهِ، فَلَم يَنصَرِف حَتّى يَكونَ هُوَ الَّذي يَنصَرِفُ عَنهُ، وما تَناوَلَ أحَدٌ بِيَدِهِ قَطُّ إلاّ ناوَلَها إيّاهُ، فَلَم يَنزِع حَتّى يَكونَ هُوَ الَّذي يَنزِعُها مِنهُ.۱

راجع: ج ۴ ص ۴۳۸ (سيرة النبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله في المجالس / إظهار الرحمة والمحبّة).

۱۴ / ۴

رَحمَتُهُ عَلَى الأَعداءِ

۶۰۶.الإمام عليّ عليه‏السلام ـ فِي احتِجاجِهِ عَلَى اليَهودِيِّ ـ: مُحَمَّدٌ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صَبَرَ في ذاتِ اللّهِ عز و جل، وأَعذَرَ قَومَهُ إذ كُذِّبَ وشُرِّدَ وحُصِبَ بِالحَصى، وعَلاهُ أبو لَهَبٍ بِسَلى۲ ناقَةٍ وشاةٍ، فَأَوحَى اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى إلى جائيلَ مَلَكِ الجِبالِ أن شُقَّ الجِبالَ وَانتَهِ إلى أمرِ مُحَمَّدٍ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فَأَتاهُ فَقالَ لَهُ: إنّي اُمِرتُ لَكَ بِالطّاعَةِ، فَإِن أمَرتَ أن اُطبِقَ عَلَيهِمُ الجِبالَ فَأَهلَكتُهُم بِها.
قالَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: إنَّما بُعِثتُ رَحمَةً، رَبِّ اهدِ اُمَّتي فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ.۳

۶۰۷.صحيح البخاري عن عبداللّه‏: كَأَنّي أنظُرُ إلَى النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يَحكي نَبِيّا مِنَ الأَنبِياءِ ضَرَبَهُ قَومُهُ فَأَدمَوهُ، وهُوَ يَمسَحُ الدَّمَ عَن وَجهِهِ ويَقولُ: اللّهُمَّ اغفِر لِقَومي فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ !۴

1.. حلية الأولياء : ج ۳ ص ۲۶ ، دلائل النبوّة لأبي نعيم : ص ۱۸۲ ح ۱۲۱ وراجع : اُسد الغابة : ج ۱ ص ۱۳۸ و تاريخدمشق : ج ۲۶ ص ۳۳۴ .

2.. السَّلى : الجلد الرقيق الذي يخرج فيه الولد من بطن اُمّه ملفوفاً فيه النهاية : ج ۲ ص ۳۹۶ «سلا» .

3.. الاحتجاج : ج ۱ ص ۵۰۰ ح ۱۲۷ عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم‏السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۲۱۵نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۲۹ ح ۱ .

4.. صحيح البخاري : ج ۳ ص ۱۲۸۲ ح ۳۲۹۰ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۱۷ ح ۱۰۵ ، سنن ابن ماجة : ج ۲ص ۱۳۳۵ ح ۴۰۲۵ وليس فيهما «فأدموه» ، مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۱۹ ح ۳۶۱۱ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۴ ص ۵۳۸ ح ۶۵۷۶ كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۳۷۹ ح ۲۹۸۸۳ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6746
صفحه از 513
پرینت  ارسال به