۷۵۱.مكارم الأخلاق، ابن ابى الدنيا ـ به نقل از عمر ـ: گفتم: اى پيامبر خدا ! فلان كس تو را مىستايد.
فرمود: «دو دينار به او بخشيدهام ؛ امّا كسى هست كه از بيست تا صد درهم به او بخشيدهام و نمىستايد !». گفتم: چرا به آنها عطا مىكنى ؟
فرمود: «از من درخواست مىكنند و مىخواهند كه من بخل بورزم، در حالى كه خداوند، جز سخاوت را براى من خوش نداشته است».
۱۸ / ۸
حكايتهايى از بخشش و سخاوت و كَرَم پيامبر صلّی الله علیه و آله
۷۵۲.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله از كاروانى كه آمده بود، خريد كرد و چند صد درهم سود كرد و آنها را ميان بيوگان عبد المطّلب قسمت نمود.
۷۵۳.امام صادق عليهالسلام: مردى نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و از ايشان درخواستى كرد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «چه كسى مىتواند نسيه [يا وام] دهد ؟».
يكى از مسلمانان گفت: من چيزى دارم.
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «چهار بار شتر خرما به او بده» و آن مرد به او داد. سپس نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و طلب خود را خواست. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «باشد ؛ به تو مىدهم». سپس مرد دوباره آمد و پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «باشد ؛ به تو مىدهم» و بار سوم هم آمد و پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «باشد ؛ مىدهم». مرد گفت: فراوان گفتى، اى پيامبر خدا !
پيامبر صلىاللهعليهوآله خنديد و فرمود: «كسى هست نسيه [يا وام] دهد ؟».
مردى برخاست و گفت: من دارم.
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «چه قدر دارى ؟». گفت: هر چه قدر بخواهى.
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «هشت بار شتر به او بده». آن مرد طلبكار گفت: من تنها چهار بار شتر طلب دارم !
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «و چهار بار هم افزون بر آن».
۷۵۴.امام صادق عليهالسلام: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله [پس از پيروزى در نبرد حنين] به جعرانه رفت و غنيمتها را در آن جا قسمت كرد. مردم از او درخواست مىكردند و پيامبر صلىاللهعليهوآله به آنها مىداد، تا آن كه او را مجبور كردند به درختى پناه ببرد و ردايش به آن گير كرد و افتاد و پشتش خراشيده شد، تا آن كه او را از آن جا بيرون بردند ؛ ولى مردم همچنان از او درخواست مىكردند. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «مردم! ردايم را به من باز گردانيد. به خدا سوگند، اگر به عدد درختان تهامه۱ شتر نزد من باشد، همه را ميان شما قسمت مىكنم و مرا ترسو و بخيل نخواهيد يافت».