119
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم

۷۱۳.سنن أبى داوودـ به نقل از عبد اللّه‏ بن ابى الحَمساء ـ: پيش از آن كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مبعوث شود، با او معامله‏اى كردم و مقدارى از آنچه مى‏خواستم به او بدهم، باقى ماند. من وعده دادم كه آن باقى‏مانده را در همان جا كه او هست، برايش ببرم ؛ امّا وعده‏اى را كه داده بودم، فراموش كردم. پس از گذشت سه روز، به يادم آمد. آمدم ديدم پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در همان جاست. فرمود: «اى جوان ! مرا به زحمت انداختى. سه روز است كه من در اين جا منتظر تو هستم !».

۷۱۴.سنن أبى داوودـ به نقل از ابو رافع ـ: قريش مرا نزد پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرستاد و هنگامى كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ديدم، اسلام به دلم افتاد. گفتم: اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، من ديگر هيچ گاه به سوى آنها باز نمى‏گردم.
پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «من پيمان نمى‏شكنم و پيغام‏آوران را محبوس نمى‏كنم. تو باز گرد و اگر ديدى همين اشتياق كنونى را دارى، بيا [و اسلام بياور]».
من رفتم و سپس نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله باز آمدم و اسلام آوردم.

۷۱۵.الأدب المفردـ به نقل از اَنَس بن مالك ـ: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مهربان بود و كسى نزد ايشان نمى‏آمد، جز آن كه به او وعده مى‏داد و اگر چيزى داشت، وعده‏اش را عملى مى‏كرد. [روزى] نماز بر پا شده بود كه عربى صحرانشين نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد و لباسش را گرفت و گفت: اندكى از حاجت من مانده و مى‏ترسم آن را از ياد ببرم. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با او برخاست و به كار او پرداخت تا عرب از حاجتش فارغ شد. آن گاه آمد و به نماز ايستاد.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
118

۷۱۳.سنن أبي داود عن عبداللّه‏ بن أبي الحمساء: بايَعتُ النَّبِيَّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بِبَيعٍ قَبلَ أن يُبعَثَ، وبَقِيَت لَهُ بَقِيَّةٌ فَوَعَدتُهُ أن آتِيَهُ بِها في مَكانِهِ، فَنَسيتُ، ثُمَّ ذَكَرتُ بَعدَ ثَلاثٍ فَجِئتُ فَإِذا هُوَ في مَكانِهِ. فَقالَ: يا فَتى، لَقَد شَقَقتَ عَلَيَّ، أنَا هاهُنا مُنذُ ثَلاثٍ أنتَظِرُكَ !۱

۷۱۴.سنن أبي داود عن أبي رافع: بَعَثَتني قُرَيشٌ إلى رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فَلَمّا رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اُلقِيَ في قَلبِيَ الإِسلامُ، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ، إنّي وَاللّهِ لا أرجِعُ إلَيهِم أبَدا، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: إنّي لا أخيسُ بِالعَهدِ۲ ولا أحبِسُ البُرُدَ۳، ولكِنِ ارجِع ؛ فَإِن كانَ في نَفسِكَ الَّذي في نَفسِكَ الآنَ فَارجِع.
قالَ: فَذَهَبتُ، ثُمَّ أتَيتُ النَّبِيَّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فَأَسلَمتُ.۴

۷۱۵.الأدب المفرد عن أنس: كانَ النَّبِيُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رَحيما، وكانَ لا يَأتيهِ أحَدٌ إلاّ وَعَدَهُ وأَنجَزَ لَهُ إن كانَ عِندَهُ، واُقيمَتِ الصَّلاةُ وجاءَهُ أعرابِيٌّ فَأَخَذَ بِثَوبِهِ، فَقالَ: إنَّما بَقِيَ مِن حاجَتي يَسيرَةٌ وأَخافُ أنساها، فَقامَ مَعَهُ حَتّى فَرَغَ مِن حاجَتِهِ، ثُمَّ أقبَلَ فَصَلّى.۵

1.. سنن أبي داود : ج ۴ ص ۲۹۹ ح ۴۹۹۶ ، السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۳۳۴ ح ۲۰۸۳۵ ، الطبقات الكبرى : ج ۷ص ۵۹ ، تاريخ دمشق : ج ۴ ص ۵۳ ح ۸۶۵ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۳۴۹ ح ۶۸۷۹ ؛ مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۷ ح ۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۳۵ ح ۳۵ .

2.. لا أخيس بالعهد : أي لا أنقضه . يقال : خاس بعهده يخيس ، وخاس بوعده ؛ إذا أخلفه النهاية : ج ۲ ص ۹۲ «خيس» .

3.. لا أحبس البُرد : أي لا أحبس الرسل الواردين عليّ النهاية : ج ۱ ص ۱۱۵ «برد» .

4.. سنن أبي داود : ج ۳ ص ۸۳ ح ۲۷۵۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۲۲۷ ح ۲۳۹۱۸ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۱ص ۲۳۳ ح ۴۸۷۷ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۶۹۱ ح ۶۵۳۸ ، السنن الكبرى : ج ۹ ص ۲۴۴ ح ۱۸۴۲۸ ، كنز العمّال : ج ۴ ص ۳۶۵ ح ۱۰۹۳۶ .

5.. الأدب المفرد : ص ۹۲ ح ۲۷۸ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10158
صفحه از 513
پرینت  ارسال به