۱۷ / ۴
حكايتهايى از وفادارى پيامبر صلّی الله علیه و آله
۷۱۱.امام صادق عليهالسلام: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله با مردى در كنار صخره وعده گذاشت و فرمود: «من در اين جا منتظر تو مىمانم تا بيايى». آفتاب داغى بر پيامبر صلىاللهعليهوآله مىتابيد. اصحاب گفتند: اى پيامبر خدا ! خوب است به سايه برويد. فرمود: «من در اين جا با او وعده گذاشتهام و اگر نيايد، تا قيامت در همين جا مىايستم».
۷۱۲.قصص الأنبياء، راوندى ـ به نقل از عمّار ـ: من، گوسفندان خانواده خودم را مىچراندم و محمّد صلىاللهعليهوآله نيز گوسفند مىچراند. به او گفتم: اى محمّد ! مىآيى به فَخ برويم ؟چون من در آن جا چراگاه پُرعلف و شادابى سراغ دارم. گفت: «آرى».
فردا كه به فخ رفتم، ديدم محمّد صلىاللهعليهوآله از من زودتر رفته و ايستاده است و گوسفندانش را از چراگاه، دور مىكند. گفت: «چون با تو وعده گذاشته بودم، دوست نداشتم كه پيش از تو بچرانم».