ی ـ حذيفه
۲۱۲۴.أسباب النزولـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شبى بيدار ماند . گفتم : اى پيامبر خدا ! چه شده است؟ فرمود : «آيا مرد شايستهاى نيست كه امشب از ما محافظت كند؟» . در اين گفتگو بوديم كه صداى [به هم خوردن ]سلاح را شنيدم . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «كيست؟» . سعد و حذيفه گفتند : آمدهايم تا از شما محافظت كنيم . پس پيامبر صلى اللّه عليه و آله خوابيد تا آن جا كه خر و پف ايشان را شنيدم .
ك ـ ذكوان
۲۱۲۵.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد ـ به نقل از واقدى ، در يادكرد از جنگ اُحُد ـ : ذَكوان ، زرهش را به تن كرد و سپرش را بر گرفت و آن شب ، گرد لشكر مىچرخيد . و گفته مىشود : از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پاسدارى مىكرد و از او جدا نمىشد .
ل ـ زياد بن اَسيد
۲۱۲۶.امام باقر عليه السلام ـ در باره فتح مكّه ـ : عبّاس بن عبد المطّلب براى ديدار پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از مكّه بيرون آمد . ابو سفيان بن حارث و عبد اللّه بن ابى اميّه هم با او بودند . او پيامبر صلى اللّه عليه و آله را در نيق العقاب۱ديدار كرد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در خيمهاش بود و آن روز ، زياد بن اسيد ، فرماندهى محافظان پيامبر صلى اللّه عليه و آله را به عهده داشت .