349
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد سوم

ی ـ اشاره كردن در جايى كه صراحت روا نيست

۱۹۷۲.سنن أبى داوودـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر صلى اللّه عليه و آله هر گاه چيزى (سخن ناروايى) از فردى به ايشان مى‏رسيد ، نمى‏فرمود : «فلانى را چه شده كه چنين مى‏گويد ؟ !» ؛ بلكه مى‏فرمود : «چه شده كه گروهى چنين و چنان مى‏گويند ؟ !» .

۱۹۷۳.المعجم الكبيرـ به نقل از خوّات بن جبير ـ : به همراه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در منطقه مرَّ الظهران توقّف كرديم . من از خيمه‏ام بيرون آمدم و به زنانى برخوردم كه با يكديگر سخن مى‏گفتند . من از گفتگوى آنان خوشم آمد . به خيمه باز گشتم و جامه‏دانم را برداشتم و از ميان آن ، جامه‏اى بيرون آورده ، پوشيدم و آمدم با آن زنان نشستم . در اين هنگام ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از خيمه خود خارج شد و فرمود : «اى ابو عبد اللّه‏! براى چه با زنان نشسته‏اى ؟» .
چون پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را ديدم ، از ايشان ترسيدم و خود را باختم . گفتم : اى پيامبر خدا ! شترى گريزپا دارم و به دنبال ريسمانى براى او هستم .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله رفت ... و وضو ساخت و در حالى كه آب از محاسن ايشان بر سينه‏شان مى‏چكيد ـ يا قطرات آب وضو از محاسن ايشان بر سينه‏شان مى‏چكيد ـ ، باز گشت و فرمود : «اى ابو عبد اللّه‏! سرانجامِ گريختن شترت چه شد ؟» .
آن گاه حركت كرديم . پيامبر صلى اللّه عليه و آله در راه به من بر نمى‏خورد ، مگر آن كه مى‏فرمود : «سلام بر تو ، اى ابو عبد اللّه‏ ! سرانجامِ گريختن آن شتر ، چه شد ؟» .
وقتى اين [ اشارات پيامبر صلى اللّه عليه و آله ] را ديدم ، به سوى مدينه شتاب كردم و از رفتن به مسجد و همنشينى با پيامبر صلى اللّه عليه و آله اجتناب كردم . پس از مدّتى ، با استفاده از ساعتِ خلوت مسجد ، وارد مسجد شدم و به نماز ايستادم كه ناگهان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از يكى از اتاق‏هاى خود خارج شد و دو ركعت نماز كوتاه خواند . من به اميد آن كه ايشان برود و تنهايم بگذارد ، نماز را طولانى كردم كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اى ابو عبد اللّه‏ ! هر قدر كه مى‏خواهى ، نمازت را طولانى كن ، كه من تا وقتى نمازت را تمام كنى ، همچنان خواهم ايستاد» . با خود گفتم : سوگند به خدا ، پيش پيامبر خدا ، عذر خواهم خواست و از اين دلگيرى ، آسوده‏خاطرش خواهم نمود . از اين رو ، هنگامى كه فرمود : «سلام بر تو ، اى ابو عبد اللّه‏ ! سرانجامِ گريختن آن شتر ، چه شد ؟» ، گفتم : سوگند به آن كه تو را به حق به رسالت برانگيخت ، آن شتر ، از زمانى كه اسلام آوردم ، نگريخته است . [ پيامبر خدا ] سه بار فرمود : «خدايت رحمت كند !» و ديگر هرگز به آن ماجرا اشاره نكرد .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد سوم
348

ي ـ التَّلويحُ في ما لا يَنبَغِي التَّصريحُ بِهِ

۱۹۷۲.سنن أبي داود عن عائشة : كانَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله إذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ الشَّيءُ لَم يَقُل : ما بالُ فُلانٍ يَقولُ ؟! ولكِن يَقولُ : ما بالُ أقوامٍ يَقولونَ كَذا وكَذا ؟!۱

۱۹۷۳.المعجم الكبير عن خوّات بن جبير : نَزَلنا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مَرَّ الظَّهرانِ ، فَخَرَجتُ مِن خِبائي فَإِذا أنَا بِنِسوَةٍ يَتَحَدَّثنَ فَأَعجَبنَني ، فَرَجَعتُ فَاستَخرَجتُ عَيبَتي ، فَاستَخرَجتُ مِنها حُلَّةً فَلَبِستُها وجِئتُ فَجَلَستُ مَعَهُنَّ ، وخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مِن قُبَّتِهِ فَقالَ : أبا عَبدِ اللّهِ ، ما يُجلِسُكَ مَعَهُنَّ ؟ فَلَمّا رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله هِبتُهُ وَاختَلَطتُ ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ جَمَلٌ لي شَرَدَ ، فَأَنَا أبتَغي لَهُ قَيدا ، فَمَضى ... وتَوَضَّأَ ، فَأَقبَلَ وَالماءُ يَسيلُ مِن لِحيَتِهِ عَلى صَدرِهِ ـ أو قالَ : يَقطُرُ مِن لِحيَتِهِ عَلى صَدرِهِ ـ فَقالَ : أبا عَبدِ اللّهِ ، ما فَعَلَ شِرادُ جَمَلِكَ ؟
ثُمَّ ارتَحَلنا ، فَجَعَلَ لا يَلحَقُني فِي المَسيرِ إلاّ قالَ : السَّلامُ عَلَيكَ أبا عَبدِ اللّهِ ، ما فَعَلَ شِرادُ ذلِكَ الجَمَلِ ؟ فَلَمّا رَأَيتُ ذلِكَ تَعَجَّلتُ إلَى المَدينَةِ وَاجتَنَبتُ المَسجِدَ وَالمُجالَسَةَ إلَى النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله ، فَلَمّا طالَ ذلِكَ تَحَيَّنتُ ساعَةَ خَلوَةِ المَسجِدِ ، فَأَتَيتُ المَسجِدَ فَقُمتُ اُصَلّي ، وخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مِن بَعضِ حُجَرِهِ فَجأَةً ، فَصَلّى رَكعَتَينِ خَفيفَتَينِ ، وطَوَّلتُ رَجاءَ أن يَذهَبَ ويَدَعَني ، فَقالَ : طَوِّل أبا عَبدِ اللّهِ ما شِئتَ أن تُطَوِّلَ ؛ فَلَستُ قائِما حَتّى تَنصَرِفَ .
فَقُلتُ في نَفسي : وَاللّهِ لَأَ عتَذِرَنَّ إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ولاَُ برِئَنَّ صَدرَهُ .
فَلَمّا قالَ : السَّلامُ عَلَيكَ أبا عَبدِ اللّهِ ، ما فَعَلَ شِرادُ ذلِكَ الجَمَلِ ؟ فَقُلتُ : وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ ، ما شَرَدَ ذلِكَ الجَمَلُ مُنذُ أسلَمَ۲ . فَقالَ : رَحِمَكَ اللّهُ ! ـ ثَلاثا ـ ثُمَّ لَم يَعُد لِشَيءٍ مِمّا كانَ .۳

1.سنن أبي داود : ج ۴ ص ۲۵۰ ح ۴۷۸۸ ، شعب الإيمان : ج ۶ ص ۲۶۵ ح ۸۰۹۹ ، فتح الباري : ج ۶ ص ۵۷۵ ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج ۱ ص ۳۱۸ ، مكارم الأخلاق لابن أبي الدنيا : ص ۷۱ ح ۸۰ نحوه ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۱۳۷ ح ۱۸۳۸۳ .

2.كذا في الطبعة المعتمدة ، وفي كنز العمّال : «أسلمتُ» .

3.المعجم الكبير : ج ۴ ص ۲۰۳ ح ۴۱۴۶ ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۲۱۰ ح ۱۸۶۶۴ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد سوم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7514
صفحه از 511
پرینت  ارسال به