۱۹۱۱.مسند ابن حنبلـ به نقل از عبد اللّه بن نُجَى ، از پدرش ـ : با على عليه السلام مىرفتم و مسئول ظرف آب طهارت او بودم . هنگامى كه به سوى صِفّين مىرفتيم ، مقابل نينوا كه رسيديم ، على عليه السلام فرمود : «ابو عبد اللّه ! صبر كن . ابو عبد اللّه ! در كنار فرات ، صبر كن» .
گفتم : چه شده است ؟
فرمود : «روزى بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شدم ، در حالى كه چشمانش گريان بود . گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا كسى تو را خشمناك كرده است ؟ چرا ديدگانت گريان است ؟ فرمود : "هماكنون ، جبرئيل از پيش من رفت و به من گفت كه حسين در كنار فرات ، كشته خواهد شد" . سپس فرمود : "آن گاه [جبرئيل] گفت : مىخواهى خاك آن جا را بو كنى ؟ گفتم : آرى . دستش را دراز كرد و يك مشت خاك برداشت و به من داد . و من [ اكنون] نتوانستم جلوى اشكم را بگيرم"» .
ر . ك : دانشنامه امام حسين عليه السلام : ج ۳ ص ۱۷۷ (پيشگويى پيامبر صلى اللّه عليه و آله در باره شهادت امام حسين عليه السلام ) و ج ۱۰ ص ۶۱ (گريستن و گرياندن بر سيّدالشهداء عليه السلام و يارانش / گريه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و خاندانش) .