۱۸۷۶.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از بُرَيده ـ : پيامبر صلى اللّه عليه و آله [ در روز فتح مكّه] با هزار سوارِ غرق در سلاح ، قبر مادرش را زيارت كرد و هيچ گاه ديده نشده بود كه مانند آن روز ، آن قدر زياد گريه كند .
۱۸۷۷.الطبقات الكبرىـ به نقل از ابن عبّاس ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در عمره حديبيّه ، چون از ابواء گذشت ، فرمود : «خداوند ، رخصت زيارت قبر مادرم را به من داد» . پس نزد قبر رفت و آن را مرمّت كرد و در كنارش گريست و مسلمانان از گريه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله گريهشان گرفت . در اين باره از پيامبر صلى اللّه عليه و آله پرسيدند . فرمود : «دلم براى دلسوزىهاى او به رحم آمد و گريستم» .
۱۸۷۸.الطبقات الكبرىـ به نقل از بُرَيده ـ : هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مكّه را فتح كرد ، نزد آنچه از قبر مادرش بر جاى مانده بود ، رفت و نزديك آن نشست و مردم هم گِردش نشستند و پيامبر صلى اللّه عليه و آله گويى كه با او سخن مىگويد[ ، نشست و سخن گفت] و آن گاه گريان برخاست . عمر ـ كه از جسورترين مردم در برابر پيامبر صلى اللّه عليه و آله بود ـ ، به پيشواز پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : پدر و مادرم فدايت باد ، اى پيامبر خدا ! چه چيزى تو را گريان كرده است ؟ پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اين ، قبر مادرم است . از خدايم زيارتش را خواسته بودم كه به من اجازه داد» .