۱۸۵۲.المجتنىـ به نقل از جابر ـ : چون كارى يا اندوهى ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله را انديشناك مىكرد يا سختى و هراسى از مشركان به او مىرسيد ، دستش را مىبست و سپس مىفرمود : «بسته شو ، باز شو» . سپس رو به قبله مىكرد و دستش را بالا مىآورد و مىگفت : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى جز از سوى خداوند والاى بزرگ نيست . خدايا! تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو كمك مىجوييم . خدايا! سختى و هراس از مشركان را خودت برطرف كن ، كه تو كوبندهتر و سختكيفرترى» و به خدا سوگند ، دستش را نمىگشود ، مگر آن كه كارش گشايش مىيافت .
۱۸۵۳.سبل الهدى و الرشادـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چون اندوهش شديد مىشد ، دستش را بر سر و محاسنش مىماليد و نفس عميقى مىكشيد و مىگفت : «خداوند ، مرا كافى است و چه وكيل خوبى است!» و شدّت اندوه ايشان ، از اين شناخته مىشد .
۱۸۵۴.امام صادق عليه السلام ـ به نقل از پدرش ، از جدّش ـ : هنگامى كه كارى پيامبر صلى اللّه عليه و آله را اندوهگين مىكرد ، اين دعا را ـ كه به آن دعاى فَرَج گفته مىشود ـ ، مىخواند و متن آن ، چنين است : «خدايا! مرا با چشمت كه نمىخوابد ، حراست فرما و در پناه ستونت آور كه هرگز كنار زده نمىشود و به حقّ قدرتت بر من ، به من رحم كن ، و من هلاك نمىشوم ، كه اميدم به توست . پس چه بسيار نعمت كه به من بخشيدى و سپاسگزارىام در برابر آنها اندك بود و چه بلاها كه مرا با آنها آزمودى و شكيبايىام در برابرشان كم بود ! اى كه سپاسگزارىام در برابر نعمتش اندك بود ؛ امّا محرومم نكرد ، و اى كه به هنگام بلايش ، كمشكيبا بودم؛ ولى رهايم نكرد ، و اى كه مرا در خطاها ديد و رسوايم نكرد ! از تو مىخواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى .
خدايا! مرا با دنيا [ و نعمتهايش] ، براى دينم ، و با پرهيزگارى ، براى آخرتم ، يارى بده و در آنچه از آن غائبم ، محافظتم كن و در آنچه حضور دارم ، به خودم وا مگذار ، اى كه گناهان ، زيانى به او نمىرسانند و آمرزش [ آنها] ، از او نمىكاهد ! آنچه را كه از تو نمىكاهد ، به من ببخش و آنچه را كه به تو زيان نمىرساند ، بيامرز ، كه تو خداوند بسيار بخشندهاى ، و از تو گشايشى زودهنگام مىخواهم و نيز شكيبايى زيبا ، و روزى فراوان و عافيت از همه بلاها و شكر اين عافيت را» .