اندوه ، زاييده عقل است و انسانى كه اين درد را در خود نيابد ، از خِرَد بىبهره است .۱
پيامبر صلى اللّه عليه و آله اگر هم انديشناك خود مىگرديد ، از اين رو بود كه مبادا وظيفه و رسالت الهى خويش را به تمام و كمال بر نياورد .۲ اين همّ و غم ، زمينهساز تلاش بيشتر براى رهايى از تباهى و رسيدن به سعادت جاويد و شادكامى خود و همگان بود . از اين رو نه نكوهيده است و نه تعارضى با شادى و لبخند و خوشرويى دارد .
اندوه پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، علّتهاى ديگر نيز داشته كه آنها نيز با خوشرويى و خوشخويى با ديگران ، تنافى ندارند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله همه مؤمنان را اعضاى يك پيكر مىديد كه بايد در شادى و غم يكديگر سهيم باشند .۳ از اين رو ، كسى را كه انديشناك ديگر مسلمانان نبود ، پيرو خود و بر آيين خود نمىدانست :
مَن أصبَحَ لا يَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلِمينَ فَلَيسَ بِمُسلِمٍ .۴
كسى كه روز خود را آغاز كند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد ، مسلمان نيست .
همچنين گاه عواطف و احساساتِ والا و پاك انسانى پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، ايجاب مىكرد كه در مصائب ديگران بويژه خويشاوندان و دوستان ، اندوهناك شود . اين اندوه مثبت ، موجب تلاش براى رفع نگرانى از مصيبتديدگان و تقويت روابط خانوادگى و
1.امام على عليه السلام مىفرمايد : «كُلُّ عاقلٍ مَحزونٌ ؛ هر خردمندى اندوهگين است» (غرر الحكم : ح ۶۸۴۶) و امام صادق عليه السلام مىفرمايد : «صاحبُ الفِقهِ وَ العَقلِ ذو كَآبَةٍ وَ حُزنٍ ؛ انسان فهميده و خردمند ، دردمند و اندوهناك است» (الكافى : ج ۱ ص ۴۹ ح ۵) .
2.امام على عليه السلام مىفرمايد : «اِجعَل هَمَّكَ لاِخِرَتِكَ وَ حُزنَكَ عَلى نَفسِكَ ، فَكَم مِن حَزينٍ وَفَدَ بِهِ حُزنُهُ عَلى سُرورِ الأَبَدِ ، وَ كَم مِن مَهمومٍ أدرَكَ أمَلَهُ ؛ همّ و غمت را صرف آخرتت ، و اندوهت را صرف خود كن ؛ زيرا چه بسا اندوهگينى كه اندوهش ، او را به شادمانى پاينده رساند و چه بسا غمزدهاى كه آرزوى خود را در يابد» (غرر الحكم : ح ۲۴۵۳) .
3.امام صادق عليه السلام فرمود : «المُؤِنونَ فى تَبارِّهِم وَ تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهِم كَمَثَلِ الجَسَدِ ، إذَا اشتَكى تَداعى لَهُ سائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الحُمّى ؛ مؤمنان ، در نيكى كردن و مهرورزى و همدردى نسبت به يكديگر ، همانند يك پيكرند . هر گاه [عضوى از آن] به درد بيايد ، ديگر اعضا را بىخوابى و تب ، فرا مىگيرد» (المؤمن : ص ۳۹ ح ۹۲) .
4.الكافى : ج ۲ ص ۱۶۳ ح۱ .