۱۶۱۱.الأدب المفردـ به نقل از ابو هريره ـ : روزى ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله از خانهاش بيرون آمد و مرا در مسجد يافت . دستم را گرفت و همراهش رفتم . با من سخن نگفت تا به بازار [يهوديانِ] بنى قينقاع رسيديم . در آن جا چرخى زد و نگاهى انداخت و سپس باز گشت و من همچنان همراهش بودم ، تا اين كه به مسجد آمديم و نشست و پاهايش را راست كرد و دستانش را به گرد آنها حلقه نمود ( چمباتمه نشست ) ...
۱۶۱۲.صحيح البخارىـ به نقل از خبّاب بن اَرَت ـ : به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله كه در سايه كعبه ، سر بر رداى خويش نهاده بود ، شكايت كرديم .
۱۶۱۳.سنن أبى داوودـ به نقل از جابر بن سمره ـ : بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شدم . او را ديدم كه با سمت چپش به پشتىاى تكيه داده است .
۱۶۱۴.صحيح البخارىـ به نقل از ابو بكره ـ : پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه تكيه داده بود ، نشست .
۱۶۱۵.الطبقات الكبرىـ به نقل از زر بن حبيش ـ : مردى از قبيله مراد به نام صفوان بن عسّال نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آمد ، در حالى كه ايشان به جامه سرخرنگ و راه راه خود ، تكيه داده بود .
۱۶۱۶.سبل الهدى و الرشادـ به نقل از عايشه ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را ديدم كه به پشتىِ نقش و نگاردارى ، تكيه زده است .