89
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم

۲۲۵۲.سنن أبى داوود ـ به نقل از ثوبان ، غلام آزاد شده پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هر گاه مى‏خواست به سفر برود ، فاطمه عليها السلام آخرين عضو خانواده‏اش بود كه پيامبر [ براى خداحافظى] به ديدارش مى‏رفت ، و چون باز مى‏گشت ، بر اوّلين كسى كه وارد مى‏شد ، فاطمه بود . روزى در بازگشت از يكى از غزواتش ، ديد كه فاطمه عليها السلام بر درِ خانه‏اش ، پَلاسى يا پرده‏اى آويخته و در دستان حسن و حسين ، دستبند نقره كرده است . وارد خانه نشد . فاطمه حدس زد كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با ديدن اين چيزها به خانه او نرفته است . از اين رو ، پرده را بر كَند و دستبندها را از دست‏هاى آن دو كودك در آورد و آنها را در برابرشان شكست .
حسن و حسين ، گريه‏كنان نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله رفتند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله دستبندها را از آنها گرفت و فرمود : «اى ثوبان ! اينها را براى خاندان فلانى [در مدينه] ببَر . اينان ، اهل بيت من اند و من خوش ندارم كه در زندگى دنيايشان ، از لذّت‏ها بهره‏مند شوند . اى ثوبان ! براى فاطمه ، يك گردنبند عَصَب۱و دو دستبند عاج ، خريدارى كن» .

1.در لسان العرب (مادّه «عصب») ضمن نقل اين حديث مى‏گويد : خَطّابى در المعالم گفته است : «عَصْب» ، اگر پارچه يمانى نباشد ، ديگر نمى‏دانم چيست ، و نمى‏دانم كه آيا از اين پارچه ، گردنبند ساخته مى‏شود ! ابو موسى گفته است : به نظر من ، احتمال دارد كه «عَصَب (به فتح صاد)» باشد كه همان طناب‏هاى مفاصل حيوانات است . پس احتمال دارد كه عرب‏ها عَصَب برخى حيوانات پاك را قطعه قطعه مى‏كردند و به صورت مُهره در مى‏آوردند و بعد از خشك شدن ، از آنها گردنبند مى‏ساختند . او گفته است : يكى از اهالى يمن به من گفت كه «عَصَب» ، دندان حيوانى دريايى است به نام «اسب فرعون» كه از آن دندان ، مُهره و دسته چاقو و مانند اينها مى‏سازند .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
88

۲۲۵۲.سنن أبي داود عن ثوبان مولى رسول اللّه‏ صلى اللّه عليه و آله :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله إذا سافَرَ كانَ آخِرُ عَهدِهِ بِإِنسانٍ مِن أهلِهِ فاطِمَةَ عليها السلام ، وأَوَّلُ مَن يَدخُلُ عَلَيها إذا قَدِمَ فاطِمَةَ عليها السلام ، فَقَدِمَ مِن غَزاةٍ لَهُ وقَد عَلَّقَت مِسحا أو سِترا عَلى بابِها ، وحَلَّتِ الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهما السلام قُلبَينِ۱مِن فِضَّةٍ ، فَقَدِمَ فَلَم يَدخُل ، فَظَنَّت أنَّ ما مَنَعَهُ أن يَدخُلَ ما رَأى ، فَهَتَكَتِ السِّترَ وفَكَكَتِ القُلبَينِ عَنِ الصَّبِيَّينِ وقَطَعَتهُ بَينَهُما ، فَانطَلَقا إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وهُما يَبكِيانِ ، فَأَخَذَهُ مِنهُما وقالَ : يا ثَوبانُ ، اِذهَب بِهذا إلى آلِ فُلانٍ ـ أهلِ بَيتٍ بِالمَدينَةِ ـ إنَّ هؤُلاءِ أهلُ بَيتي ، أكرَهُ أن يَأكُلوا طَيِّباتِهِم في حَياتِهِمُ الدُّنيا . يا ثَوبانُ ، اِشتَرِ لِفاطِمَةِ قِلادَةً مِن عَصَبٍ۲وسِوارَينِ مِن عاجٍ .۳

1.القُلب : السِّوار (لسان العرب : ج ۱ص ۶۸۸) .

2.العَصَب : يُحتمل أنّ المراد منها هي أطناب مفاصل الحيوانات ، وهو شيء مدوّر ، فيقطّعونه ويجعلونه شبه الخرز ويتّخذون منه القلائد . وذكر بعض أهل اليمن أنّ العصب سنّ دابّة بحريّة تسمّى فرس فرعون يُتّخذ منها الخرز وغير الخرز من نصاب سكّين وغيره ، ويكون أبيض (اُنظر : لسان العرب : ج ۱ ص ۶۰۲ «عصب») .

3.سنن أبي داود : ج ۴ص ۸۷ ح ۴۲۱۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۳۲۰ ح ۲۲۴۲۶ نحوه ، السنن الكبرى : ج ۱ ص ۴۱ ح ۹۷ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۲۰۳ ح ۶۱۸۰ ؛ بشارة المصطفى : ص ۲۰۳ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۷۷ كلاهما نحوه ؛ بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۸۹ ح ۱۰ وراجع : مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۲۴۴ ح ۴۷۲۷ والزهد لابن المبارك : ص ۴۱۷ ح ۱۱۸۳ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9526
صفحه از 541
پرینت  ارسال به