۲۸۷۳.الكافى ـ به نقل از عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه ـ :از امام صلى اللّه عليه و آله در باره دست گذاشتن روى قبر مرده و چرايى آن پرسيدم. فرمود : «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پس از آب پاشيدن بر قبر پسرش، اين كار را كرد».
پرسيدم : چگونه دست بر روى قبر مسلمانان بگذارم ؟ امام صلى اللّه عليه و آله در حالى كه رو به قبله بود، با دست به زمين اشاره كرد و دستش را بر آن گذاشت و سپس بلند كرد.
۲۸۷۴.إمتاع الأسماع ـ به نقل از ابن مسعود ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چون از به خاكسپارى فارغ مىشد، بر سر آن مىايستاد و سپس مىگفت : «خدايا ! او بر تو فرود آمده است، و دنيا را پشت سرش نهاده است و تو چه خوب ميزبانى هستى ! خدايا! به هنگام سؤال [نكير و منكر از او]، زبانش را ثابت بدار و او را در قبرش به چيزى كه طاقتش را ندارد، مبتلا مكن».
۲۸۷۵.سنن أبى داوود ـ به نقل از عثمان بن عفّان ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله چون از دفن مرده فارغ مىشد، [بر سر قبر] مىايستاد و مىفرمود : «براى برادرتان آمرزش بخواهيد و برايش ثابت ماندن [بر عقيدهاش به هنگام سؤال] را درخواست كنيد، كه هماكنون از او سؤال مىشود».
۲۸۷۶.امام على علیه السلام :هنگامى كه ابراهيم فرزند پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در گذشت، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به من فرمان داد و او را شستم، و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را كفن كرد و حنوط نهاد و به من فرمود : «اى على ! او را ببر» و من او را حمل كردم و تا بقيع بردم و پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر او نماز گزارد و سپس او را به قبر نزديك كرد و آن گاه به من فرمود : «اى على ! فرود آى» و من فرود آمدم و پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر روى دستان من، آن را به پايين فرستاد، و هنگامى كه ديد پايين مىرود، گريست و مسلمانان نيز با گريه پيامبر صلى اللّه عليه و آله گريستند، تا آن جا كه صداى مردان بر صداى زنان بالا گرفت . پس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آنها را به شدّت نهى كرد و فرمود : «چشم، اشك مىريزد و دل، اندوهگين مىشود ؛ ولى چيزى نمىگوييم كه خدا را ناخشنود كند و ما مصيبتزده تو هستيم و ما بر تو اندوهگينيم، اى ابراهيم!».
آن گاه قبر او را صاف كرد و دستش را نزد سر او نهاد و تا مچ در آن فرو برد و فرمود : «به نام خدا. من مُهرى بر تو نهادم تا شيطان نتواند به تو راه يابد».