517
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم

۲۸۷۳.الكافى ـ به نقل از عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه‏ ـ :از امام صلى اللّه عليه و آله در باره دست گذاشتن روى قبر مرده و چرايى آن پرسيدم. فرمود : «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پس از آب پاشيدن بر قبر پسرش، اين كار را كرد».
پرسيدم : چگونه دست بر روى قبر مسلمانان بگذارم ؟ امام صلى اللّه عليه و آله در حالى كه رو به قبله بود، با دست به زمين اشاره كرد و دستش را بر آن گذاشت و سپس بلند كرد.

۲۸۷۴.إمتاع الأسماع ـ به نقل از ابن مسعود ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چون از به خاك‏سپارى فارغ مى‏شد، بر سر آن مى‏ايستاد و سپس مى‏گفت : «خدايا ! او بر تو فرود آمده است، و دنيا را پشت سرش نهاده است و تو چه خوب ميزبانى هستى ! خدايا! به هنگام سؤال [نكير و منكر از او]، زبانش را ثابت بدار و او را در قبرش به چيزى كه طاقتش را ندارد، مبتلا مكن».

۲۸۷۵.سنن أبى داوود ـ به نقل از عثمان بن عفّان ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله چون از دفن مرده فارغ مى‏شد، [بر سر قبر] مى‏ايستاد و مى‏فرمود : «براى برادرتان آمرزش بخواهيد و برايش ثابت ماندن [بر عقيده‏اش به هنگام سؤال] را درخواست كنيد، كه هم‏اكنون از او سؤال مى‏شود».

۲۸۷۶.امام على علیه السلام :هنگامى كه ابراهيم فرزند پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در گذشت، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به من فرمان داد و او را شستم، و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را كفن كرد و حنوط نهاد و به من فرمود : «اى على ! او را ببر» و من او را حمل كردم و تا بقيع بردم و پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر او نماز گزارد و سپس او را به قبر نزديك كرد و آن گاه به من فرمود : «اى على ! فرود آى» و من فرود آمدم و پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر روى دستان من، آن را به پايين فرستاد، و هنگامى كه ديد پايين مى‏رود، گريست و مسلمانان نيز با گريه پيامبر صلى اللّه عليه و آله گريستند، تا آن جا كه صداى مردان بر صداى زنان بالا گرفت . پس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آنها را به شدّت نهى كرد و فرمود : «چشم، اشك مى‏ريزد و دل، اندوهگين مى‏شود ؛ ولى چيزى نمى‏گوييم كه خدا را ناخشنود كند و ما مصيبت‏زده تو هستيم و ما بر تو اندوهگينيم، اى ابراهيم!».
آن گاه قبر او را صاف كرد و دستش را نزد سر او نهاد و تا مچ در آن فرو برد و فرمود : «به نام خدا. من مُهرى بر تو نهادم تا شيطان نتواند به تو راه يابد».


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
516

۲۸۷۳.الكافي عن عبد الرحمن بن أبي عبد اللّه‏ ، قال :سَأَلتُهُ۱عَن وَضعِ الرَّجُلِ يَدَهُ عَلَى القَبرِ ما هُوَ ولِمَ صُنِعَ ؟ فَقالَ : صَنَعَهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله عَلَى ابنِهِ بَعدَ النَّضحِ .
قالَ : وسَأَلتُهُ : كَيفَ أضَعُ يَدي عَلى قُبورِ المُسلِمينَ ؟ فَأَشارَ بِيَدِهِ إلَى الأَرضِ ووَضَعَها عَلَيها ، ثُمَّ رَفَعَها وهُوَ مُقابِلُ القِبلَةِ .۲

۲۸۷۴.إمتاع الأسماع عن ابن مسعود :كانَ ]رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ] إذا فَرَغَ مِنهُ [الدَّفنِ] وَقَفَ عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّهُ قَد نَزَلَ بِكَ ، وخَلَّفَ الدُّنيا وَراءَ ظَهرِهِ ، ونِعمَ المَنزولُ بِهِ أنتَ ، اللّهُمَّ ثَبِّت عِندَ المَسأَلَةِ مِنطِقَهُ ، ولا تَبتَلِهِ في قَبرِهِ بِما لا طاقَةَ لَهُ بِهِ .۳

۲۸۷۵.سنن أبي داود عن عثمان بن عفّان :كانَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله إذا فَرَغَ مِن دَفنِ المَيِّتِ وَقَفَ عَلَيهِ فَقالَ : اِستَغفِروا لِأَخيكُم وسَلوا لَهُ بِالتَّثبيتِ ، فَإِنَّهُ الآنَ يُسأَلُ .۴

۲۸۷۶.الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا ماتَ إبراهيمُ بنُ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، أمَرَني رَسولُ اللّهِ فَغَسَّلتُهُ ، وكَفَّنَهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وحَنَّطَّهُ ، وقالَ لي : اِحمِلهُ يا عَلِيُّ ، فَحَمَلتُهُ حَتّى جِئتُ بِهِ إلَى البَقيعِ ، فَصلّى عَلَيهِ ، ثُمَّ أدناهُ مِنَ القَبرِ ، ثُمَّ قالَ لي : يا عَلِيُّ انزِل ، فَنَزَلتُ ودَلاّهُ عَلَيَّ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَلَمّا رَآهُ مُنصَبّا بَكى عليه السلام ، فَبَكَى المُسلِمونَ لِبُكاءِ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، حَتَّى ارتَفَعَت أصواتُ الرِّجالِ عَلى أصواتِ النِّساءِ ، فَنَهاهُم رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله أشَدَّ النَّهيِ ، وقالَ : تَدمَعُ العَينُ ويَحزَنُ القَلبُ ، ولا نَقولُ ما يُسخِطُ الرَّبَّ ، وإنّا بِكَ لَمُصابونَ وإنّا عَلَيكَ لَمَحزونونَ يا إبراهيمُ .
ثُمَّ سَوّى قَبرَهُ ووَضَعَ يَدَهُ عِندَ رَأسِهِ ، وغَمَرَها حَتّى بَلَغَتِ الكوعَ۵، وقالَ : بِسمِ اللّهِ ، خَتَمتُكَ مِنَ الشَّيطانِ أن يَدخُلَكَ .۶

1.هكذا جاء مضمرا .

2.الكافي : ج ۳ ص ۲۰۰ ح ۳ ، تهذيب الأحكام : ج ۱ ص ۴۶۲ ح ۱۵۰۸ ، المزار للمفيد : ص ۲۱۹ ح ۲ ، كامل الزيارات : ص ۵۲۹ ح ۸۱۰ ، الدعوات : ص ۲۷۱ ح ۷۷۴ كلّها عن عبد الرحمن بن أبي عبد اللّه‏ عن الإمام الصادق عليه السلام وليس في الأربعة الأخيرة صدره إلى «بعد النضح» ، وسائل الشيعة : ج ۲ ص ۸۶۱ ح ۳۳۹۷ .

3.إمتاع الأسماع : ج ۱۱ ص ۱۱۷ ، الدرّ المنثور : ج ۵ ص ۳۹ .

4.سنن أبي داود : ج ۳ ص ۲۱۵ ح ۳۲۲۱ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۱۳۷۲ نحوه ، السنن الكبرى : ج ۴ ص ۹۳ ح ۷۰۶۴ وفيه «لميتكم» بدل «لأخيكم» ، تهذيب الكمال : ج ۳۰ ص ۱۴۸ الرقم ۶۵۵۰ ، الأذكار المنتخبة : ص ۱۴۸ ، كنز العمّال : ج ۱۵ ص ۵۵۷ ح ۴۲۱۶۰ .

5.الكُوع : طرف الزند الذي يلي أصل الإبهام . وقيل : هو من أصل الإبهام إلى الزند . وقيل : هما طرفا الزندين في الذراع الكوع الذي يلي الإبهام (لسان العرب : ج ۸ ص ۳۱۶ «كوع») .

6.دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۲۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۱۰۰ ح ۴۸ و راجع الكافي : ج ۳ ص ۲۶۲ ح ۴۵ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7146
صفحه از 541
پرینت  ارسال به