۲۸۳۳.الكافى ـ به نقل از سالم بن ابى سلمه، از امام صادق علیه السلام ـ :مردى به حال احتضار افتاد. به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله گفته شد كه فلانى در حال احتضار است. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله برخاست، در حالى كه همراهش تعدادى از اصحاب بودند و پيش آن شخص آمد، در حالى كه او بيهوش بود. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله [خطاب به ملك الموت ]فرمود : «اى ملك الموت ! دست نگه دار تا من از او سؤلى بكنم». پس او به هوش آمد.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چه ديدى ؟». گفت : سپيدى و سياهى زيادى ديدم.۱پيامبر پرسيد : «كدام يك از آن دو به تو نزديكتر بود ؟». گفت : سياهى. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «بگو : "خداوندا ! گناهان زياد مرا بيامرز و از من، همين طاعات كم را بپذير"». او اين را گفت و از هوش رفت. پيامبر فرمود : «اى ملك الموت ! بر او آسان بگير تا من سؤلى از او بكنم». آن مرد به هوش آمد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چه ديدى ؟». گفت : سپيدى و سياهى زيادى ديدم. فرمود : «كدام يك به تو نزديكتر بود ؟». گفت : سپيدى. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «خداوند، دوستتان را آمرزيد».
وقتى پيش كسى كه در حال احتضار است حاضر شديد، اين كلمات را بگوييد تا او هم بگويد.
ر . ك : ج ۲ ص ۲۷ (داستانهايى از مهربانى پيامبر صلى اللّه عليه و آله) .
۷ / ۳
شتاب در آماده كردن مردگان براى خاكسپارى
۲۸۳۴.سنن أبى داوود ـ به نقل از حصين بن وحوح ـ :طلحة بن براء بيمار شد و پيامبر صلى اللّه عليه و آله به عيادتش آمد و فرمود : «جز اين نمىبينم كه طلحه از دنيا مىرود. به من اطّلاع دهيد و شتاب كنيد كه روا نيست جنازه مسلمان ميان خانوادهاش نگاه داشته شود».